ویژه مطالعه برای متخصصان

مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی، قصد دارد مطالبی را با عنوان ویژه مطالعه متخصصان روانشناسی و مشاوره فراهم و انتشار نماید. از همکاران متخصص مرکز و دیگر اعضای حرفه انتظار می رود نسبت به تهیه و ارسال مطالب اقدام نمایند تا با نام خودشان در سایت منتشر شود.

 
م
وج سوم درمان های شناختی - رفتاری چیست؟

درمان­های مبتنی بر ذهن­آگاهی و پذیرش (treatments mindfulness- and acceptance-based ) به عنوان درمان­های موج سوم شناختی رفتاری شناخته می­شود. مداخلات مبتنی بر ذهن­آگاهی و پذیرش که دارای پشتوانه­ی تجربی هست شامل است بر: درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy ) یا ACT ، رفتار درمانی دیالکتیکی (Dialectical Behavior Therapy ) یا DBT ، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن­آگاهی (Mindfulness-Based Cognitive Therapy ) یا MBCT ، کاهش استرس مبتنی بر ذهن­آگاهی (Mindfulness-Based Stress Reduction ) یا MBSR .

موج اول با درمان­ های مبتنی بر مطالعات آزمایشگاهی رفتار و یادگیری ایجاد شد و نیروی برانگیزاننده­ی آن نارضایتی از رویکردهای روان­تحلیلی به روان­درمانی در دهه­ی 1950 بود. روش­های موج اول شامل شرطی عاملی، مهارت­آموزی، و روش­های مبتنی بر مواجهه بودند که به طور وسیعی مورد استفاده قرار می­گرفتند. موج دوم از این نیاز برآمد که لازم بود به طور مستقیم با شناخت­ها کار شود. در این موج بر نقش فرایندهای شناختی در پدیدآیی، بقاء و درمان اختلالات روانشناختی تاکید می­شود. از رویکردهای برجسته­­ی موج دوم می­توان به شناخت درمانی بک و درمان عقلانی- عاطفی الیس اشاره کرد. هر دو رویکرد بر شناسایی و اصلاح شناخت­های تحریف شده و غیرعقلانی تاکید داشتند. رویکردهای موج اول و دوم با هم یکپارچه شده و مجموعه وسیعی از درمان­ها تحت عنوان درمان­های شناختی رفتاری (CBT ) ایجاد کردند.

اخبار و رویدادهای جدید
0 10336

پیام تسلیت

 

مرکز مشاوره ی زندگی با نهایت تاسف و تاثر درگذشت برادر گرامی جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری را خدمت ایشان و خانواده‌ی محترمشان تسلیت عرض نموده و صبر جزیل  ‎برای ایشان آرزومند است.

0 21267

کارگاه های عموم

فرزند پرورری - مقابله با اهمالکاری - مدیریت خشم - ارتباط موثر بین فردی - تربیت جنسی - آموزش جراتمندی - مهارت های ارتباط موثر زناشویی

RSS
درونی، بیرونی و روح: درآمدی بر استعاره و تمثیل در تحلیل رفتار
درونی، بیرونی و روح: درآمدی بر استعاره و تمثیل در تحلیل رفتار
دکتر حمید پورشریفی
/ دسته بندی ها: مطالعه برای متخصصان

درونی، بیرونی و روح: درآمدی بر استعاره و تمثیل در تحلیل رفتار

دکتر نیکلاس تورنک
مترجم: علی فیضی
این متن به سفارش مرکز خدمات روانشناسی و مشاورۀ زندگی ترجمه شده است

سوال اصلی در تحلیل رفتار این است که کدام عوامل با توجۀ به وضعیت و موقعیت روی آنچه فرد انجام می‌دهد اثر می‌گذارد و برای تاثیر گذاشتن بر رفتار، چگونه این عوامل را تغییر داد. رابطۀ بین اقدامی خاص و بافتاری که در رفتار در آن روی می‌دهد مورد علاقۀ تحلیل گران رفتاری است. یک تحلیل کارکردی معمولی همیشه با این سوال آغاز می‌شود: می‌خواهیم کدام رفتار را تحلیل کنیم؟ همین که به این سوال پاسخ داده شود سوال بعدی پیش می‌آید: کدام عوامل مرتبط در لحظۀ مورد نظر بر این رفتار اثر می‌گذارد و: چگونه می‌توانیم این عوامل را بازآرایی کنیم تا تغییری در رفتار مورد تحلیل ایجاد کنیم؟ چنین رویکردی به یک معنا ساده است اما محتاج روشن‌سازی زیادی است تا مبادا دربارۀ آن دچار سوءتفاهم بشویم.
رفتار یا اقدام انسانی که می‌خواهیم تحلیل کنیم هر اقدامی می‌تواند باشد. در گفتار معمولی، واژۀ رفتار تداعی‌های مصنوعی زیادی دارد. در چنین دیدگاهی رفتار انسان چیزی است که تنها در «سطح» قرار داد و عاملی دیگر با ماهیتی کاملا متفاوت و عمیق‌تر ریشۀ آن است؛ پس رفتار انسان «بیرونی» است و با «درون» انسان متضاد است. تحلیل‌گر رفتاری چنین تعریفی را رد می‌کند چون از بسیاری جهات نتیجۀ استعاره‌ها و تمثیل‌های گمراه‌کننده‌ای است که در طول صدها سال تلاش برای بحث دربارۀ انسان ساخته و تثبیت شده‌اند (اسکینر، 1989). موضوع کتاب استعاره و تمثیل در عمل عواملی است که در ایجاد و تداوم چنین طبقه‌بندی بدشگونی نقش داشته‌اند و نیز توانایی انسان برای مشاهدۀ چیزهایی در خودش (حس‌های بدنی، افکار، تصورات و احساسات) است که برای دیگران قابل مشاهده نیست. از بسیاری جهات البته صحبت کردن در بارۀ این تجربه‌ها به عنوان «درونی» مفید است اما تحلیل‌گر رفتار بیان می‌کند که چنین تعریفی ما را به به فهم علمی کارآمدی نمی‌رساند. تا کنون اغلب مواقع چنین بود کهه این حوزه از تجربۀ بشر را موضوعی متفاوت در نظر گرفته و گمان کنیم که نمی‌توانیم بر پایۀ اصول تبیین‌کنندۀ بعد «بیرونی» بشر آن را بفهمیم. به عبارت دیگر صدها سال است که تفکر غالب این است آنچه در روح یا روان می‌گذرد با رفتار یا امر «بیرونی» متفاوت است.
مفاهیم روان و پدیدۀ ذهنی از جمله مشهورترین ایده‌های مورد بحث در فلسفه و روانشناسی بوده‌اند: این عبارت‌ها از دیدگاه غلب عمومی پدیده‌هایی متفاوت از آنچه قابل مشاهده است در نظر گرفته می‌شوند. تحلیل‌گران رفتاری اما ادعا می‌کنند که می‌توان چنین پدیده‌هایی را با کمک همان اصولی که در مورد اقدام آشکار انسانی کاربرد دارند تحلیل کرد. اگر می‌خواهیم آنچه فرد به یاد می‌آورد، احساس یا فکر می‌کند را بفهمیم می‌توانیم همان سوالاتی را بپرسیم که به هنگام تحلیل رفتار «بیرونی» می‌پرسیم: کدام احساسات، افکار یا خاطرات را می‌خواهیم بررسی کنیم؟ و کدام عوامل مرتبط در بافتاری که فرد به یاد می‌آورد، احساس یا فکر می‌کند وجود دارد؟ و چگونه می‌توانیم برای رسیدن به تغییر مطلوب بر این عوامل بافتاری اثر بگذاریم؟
هدف از رد به کار بردن صفت «درونی» برای چنین پدیده‌هایی انکار اهمیت آنها نیست بلکه چنین رد و انکاری موجب نوع دیگری از سخن گفتن می‌شود که تحلیل گر رفتار از آن استفاده می‌کند. در واقع پدیده‌های مورد بحث اغلب برای فهم رفتار انسان نقشی حیاتی دارند و روشن و واضح است که وقتی از این کلمات استفاده می‌کنیم به دیگران چیزهای مهمی می‌گوییم. وقتی می‌گوییم استیو از روح و قلبش در انجام این کار استفاده کرده داریم می‌گوییم ما هم برای کار او اهمیت قائلیم. وقتی می‌گوییم «تمام قلب آنا برای حیوانات می‌تپد» از عبارتی توخالی استفاده نمی‌کنیم بلکه در مورد شیوۀ ارتباطی غالب آنا با حیوانات صحبت می‌کنیم. هیچ فرد مدرنی منش و شخصیت خود را به ویژگی خاصی از قلب جسمش ربط نمی‌دهد. گفتن این که »فاطمه قوی است« عبارتی بی‌معنا نیست بلکه دربارۀ رفتار او شاید پایداری یا توانایی‌اش برای اقدام در بحران‌ها صحبت می‌کنیم.
با این حال از دیدگاه تحلیل رفتار اگر گمان کنیم که فرد نوعی «مادۀ ذهنی» دارد که عاملی اساسی در بروز رفتار مورد ارجاع است به خطا رفته‌ایم. تحلیل‌گر رفتار ادعا می‌کند این پدیده (رفتار ناآشکار فرد) را وقتی به بهترین شکل می‌توان فهمید که آن را به عنوان اقدامی که فرد انجام می‌هد نظر بگیریم و این رفتار و عوامل متعامل با آن را در محیطی که رفتار واقع می‌شود تحلیل کنیم.تحلیل گر رفتار پس موقع استفاده از واژۀ رفتار از آن به عنوان نمادی برای اشاره به هر چیزی که فرد انجام می‌دهد استفاده می‌کند. بازی کردن فوتبال، تنفر ورزیدن، به یاد آوردن، کنار کشیدن، سوگواری کردن، فلوت زدن، ناامید شدن، احساس خستگی، بالا پریدن از شادی، همه رفتارهایی هستند که وقتی می‌توان آنها را به بهترین شکل فهمید که به عنوان اقداماتی در نظر گرفته شود که در حال روی دادن در یک محیط و در حال تعامل با عوامل موجود در آن محیط هستند. این قول و وعدۀ تحلیل رفتاری است.
نقش استعاره‌ها و تمثیل‌ها در زبان و شناخت بنیادی‌تر از آنی است که به طور سنتی پنداشته می‌شد. این‌ها صرفا «آرایه‌هایی زبانی» نیستند که شاعران و ادیبان از آنها استفاده کنند بلکه قطعات بنیادی زبان و تفکر هستند. ما به طور مداوم با خود و دیگران به شکلی تعامل می‌کنیم که به شدت تحت تاثیر استعاره‌ها و تمثیل‌ها است. ما بر «مبنای» این استعاره‌ها و تمثیل‌ها رفتار می‌کنیم و اینها رفتار ما را هدایت می‌کنند. زبان‌شناسان مدرن دانش زیادی دربارۀ ساختار و سازوکارهای این پدیده‌ گرد آورده‌اند و ما از تحلیل آن چیزهای بیشتری هم یاد خواهیم گرفت. نکتۀ نویدبخش این است که امروزه زبان‌شناسانی وجود دارند که موضع نظری‌شان از بسیاری جهات با مدعاهای تحلیل‌گران رفتار مطابقت دارد و این هماهنگی ما را به درکی غنی‌تر و کاربردی‌تر از استعاره و تمثیل خواهد رساند.
تورنک، نیکلاس. (1396). درونی، بیرونی و روح: درآمدی بر استعاره و تمثیل در تحلیل رفتار. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز /ماه / سال از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی http://mrmz.ir/
مطلب قبلی مرتب‌سازی داستان‌ها از طریق ماتریکس ACT و آیکیدوی کلامی سریع
مطلب بعدی انتخاب‌های ارزشمند به کمک نظریۀ چارچوب ارتباطی
چاپ
8189 به این مطلب امتیاز دهید:
هیچ امتیازی موجود نیست

دیدگاه خود را درج فرمایید

افزودن دیدگاه

x
پیوستن به دریافت کنندگان پیامک های مرکز

  

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های تخصصی 

جهت دریافت اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی

 

 

 

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های ویژه عموم

جهت دریافت اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی