آیا ممکن است ما روانشناسان و مشاوران هم ...
آیا ممکن است ما روانشناسان و مشاوران هم، با وجود دانش مان در خصوص روشهای متقاعد سازی و جلب اطلاعات و آشنایی مان به مباحث شناختی، در فرایند انتخابات حرفه ای خودمان دچار سوگیری ها و خطاهای شناختی شویم، ناخواسته هدایت شویم و تصمیم ها و رفتارهای غیرمنطقی داشته باشیم؟
خبر بد اینکه ما روانشناسان مصون از تاثیر سوءگیری ها و خطاهای شناختی باشیم و ممکن است تحت تاثیر روشهای جلب اطاعت قرار گیریم.
خبر خوب اینکه، ما روانشناسان، البته اگر سعی کنیم آموخته هایمان را به کار بگیریم، می توانیم بیشتر از دیگران به خطاهای شناختی خود واقف شویم و راحت تر خود را از بار این خطاها رهایی بخشیم.
آگاهی مسئولیت می آورد و از ما پذیرفته نخواهد بود که دانش مان را در مورد خودمان و تصمیم گیری هایمان بکار نگیریم.
۷ سئوال و تامل برای وارسی تصمیم ها و رفتارهای خودمان:
1. از دو مسیر متقاعدسازی، بیشتر تحت تاثیر پیام های پیرامونی (نظیر اینکه فرد با چه کسانی نشست و برخاست می کند یا عکس می گیرد) قرار گرفته ایم، که ویژه غیرمتخصصان است یا تحت تاثیر پیام های مستقیم (مثل برنامه های داوطلبان) که به بیشتر به متخصصان تعلق دارد؟
2. تا چه حد برنامه های داوطلبان را به خوبی خوانده و در مورد آن تامل کرده ایم و اگر خوانده ایم، در خصوص برنامه ها، به حرف های الان فرد بیشتر توجه می کنیم یا اینکه به کارهایی که تاکنون می توانست انجام دهد و نداده است؟
3. منابع اطلاعاتی همگن و همسو را مبنای تصمیم گیری مان قرار داده ایم، یا برای جلوگیری از خطاهای شناختی، خود را در معرض منابع اطلاعاتی مختلف قرار می دهیم؟
4. صرفا به پیام ها، شعارها و ادعاهای فرد توجه می کنیم و هر چه ادعا بزرگتر بوده بیشتر متقاعد شده ایم یا از مولفه های منبع پیام، به مقبول بودن پیام و به ویژه قابلیت اعتماد منبع پیام توجه می کنیم (یعنی از خود می پرسیم آیا فرد با ظاهر منافع حرفه، در صدد مطرح کردن خود و رسیدن به منافع فردی است یا با گذشتن از منافع فردی در صدد تحقق منافع حرفه است)؟
5. پیام های «بیش بها داده شده به یک فرد خاص» را به راحتی می پذیریم یا با تفکر نقادانه، به این می پردازیم که پشت این «خود را محور تاریخ قرار دادن» و «خود را ناجی روانشناسی و مشاوره دیدن» چه نیازها و اهدافی خوابیده است؟
6. آیا به راحتی اجازه می دهیم که تحت تاثیر روشهای سوء استفاده عاطفی قرار گیریم (مثل مدیون شدن ها یا مرعوب شدن ها) یا توسط مهارت جرات مندی که خودمان به مراجعان آموزش می دهیم با سوء استفاده عاطفی مقابله می کنیم؟
7. آیا اجازه می دهیم تحت تاثیر پوپولیسم باشیم و حرفه روانشناسی و مشاوره را که قرار است با پوپولیسم مبارزه کند به پوپولیسم واگذار می کنیم یا با شجاعت و حتی با وجود هزینه هایی، عکس چنین روندی عمل می کنیم؟
دقت کنید که اگر در ۷ سئوال، نیمه های اول شامل حال شما می شد، رفتار و تصمیم تان نیازمند بازنگری است
و
همچنین دقت کنید که اگر تا این لحظه از داوطلب یا داوطلبان خاصی حمایت کرده اید و الان دچار تردید شده اید، بابت این تردید به خودتان تبریک بگویید و البته بدانید که ممکن است بر اساس نظریه فستینگر، برای رهایی از تردید و برای اینکه خود را غیرمنطقی ندانید به جای تغییر رفتارتان، سعی داشته باشید نگرش تان را تغییر دهید و سعی کنید مثلا به یک رفتار پوپولیستی برچسب مثبت بدهید.
شجاعت یک روانشناس یا مشاور در این است که اگر متوجه شده باشد که تا این لحظه تصمیم ها و رفتارهای مناسب حرفه نداشته است و به عنوان مثال مبلغ فرد یا افرادی بوده است که جای تامل دارند، بتواند به جای تلاش برای مثبت تر کردن نگرش خود به آن افراد با هدف رهایی از نگاه منفی به خود، رفتار خود را تغییر دهد.
ما نمی توانیم از دیگران و مراجعان خود انتظار تغییر داشته باشیم در حالی که خود تغییر نکنیم.
با امید بهترین ها برای حرفه ارزشمند روانشناسی و مشاوره
حمید پورشریفی/ ۲۴ تیرماه ۱۳۹۵
لطفا اگر:
- اگر این نوشته را سودمند یافتید آن را به دیگر اعضای حرفه ارسال کنید.
- اگر عضو کانال نیستید و علاقمند عضویت در آن هستید روی لینک زیر کلیک نموده و گزینه join را انتخاب نمایید.
@DrPoursharifi