روانشناسان مقصرند یا موثر؟
هر روز بیش از پیش، ابعاد جدیدی از تقصیرات! روانشناسان آشکار می شود.
ابتدا یکی دو سه سال قبل، با سخنرانی های صاحبنظری! معلوم شد که روانشناسی یعنی فروید! و فروید یعنی ترویج بی بند و باری! و به عبارتی، روانشناسان مروج بیبند و باری هستند!
...
و اینک چندی قبل یک جامعه شناس! کشف کرد که روانشناسان عامل طلاق هستند!
خدا می داند روانشناسان، چه تقصیرات! دیگری دارند که هنوز کشف نشده است!
اما سئوالی که مطرح میشود این است که اگر روانشناسان چنین خطاکارند، پس...
- چرا روزانه، ده ها هزار نفر برای تصمیمگیری در زمینه های مختلف نظیر ازدواج، مسائل خانوادگی، شغلی و تحصیلی به روانشناسان و مشاوران مراجعه میکنند، بابت آن وقت و پول هزینه میکنند و حتی این متخصصان را به دوستان و آشنایان خود معرفی میکنند؟
- چرا روزانه، هزاران نفر که از اختلالاتی همچون افسردگی، اضطراب و وسواس رنج می برند، در کنار دریافت درمانهای دارویی و یا به جای آن، به روانشناسان بالینی مراجعه می کنند و گاهی حاضر می شوند هفته ها و حتی ماه ها در انتظار رسیدن وقت ویزیت روانشناس بالینی مورد نظر خود باشند؟
- چرا روزانه صدها مدیر در سازمان ها و کارخانجات، سعی دارند برای اموری نظیر گزینش کارمندان و یا افزایش بهره وری، در صدد جلب مشارکت روانشناسان صنعتی- سازمانی باشند؟
- چرا روزانه ده ها متخصص پزشکی، در ارتقای سلامت و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت، بیماری قلبی، سرطان و...، از روانشناسان سلامت یاری می گیرند؟
- و چرا ...؟
به نظر می رسد دو حالت بیشتر متصور نیست. یا متقاضیان دریافت خدمات روانشناسی و مشاوره متوجه تقصیرهای! روانشناسان نیستند و یا اینکه افراد نقدکننده روانشناسان، دچار تحریف ها و خطاهای شناختی هستند.
خطای شناختی به زبان ساده یعنی کج دیدن.
مغز ما انسان ها برداشت های ای بسا درستی از واقعیت های موجود ندارند:
- افراد افسرده، موفقیت های خود را کوچک پنداشته و شکست های خود را بزرگ می بینند.
- افراد اضطرابی، خطرها را بیش از حد واقعی درک می کنند.
- افراد ...
- و افراد بدبین، جنبه های منفی را بیش از حد واقعی ادراک می کنند و این جنبه ها را با تعمیم و کلی سازی بیان می کنند.
البته یک احتمال دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه افراد نقدکننده، دچار تحریف شناختی نیستند بلکه واقعیات و اثربخشی های روانشناسان را می بینند ولی دوست ندارند آنها را بیان کنند! یعنی یک سوگیری عمدی.
از طرفی دیگر، شکی نیست که در میان روانشناسان نیز همانند اعضای هر حرفه ...
- ممکن است برخی از آنها آموزش های لازم را ندیده و بدون دریافت مجوز لازم ارایه خدمات می کنند
- ممکن است برخی از آنها مرزهای صلاحیت را رعایت نکرده و در حوزه هایی غیر از تخصص خود به ارایه خدمات بپردازند.
فارغ از احتمال ها و کاستی های احتمالی، در مجموع چه شواهد جهانی و چه شواهدی کشوری، گویای اثربخشی روانشناسان در کاهش رنج انسان ها و افزایش کیفیت زندگی آنهاست.
همانطوریکه خوشبختانه دیرزمانی است که در فضاهای عمومی و مجازی، شرایط به گونه ای پیش رفته است که طرح تفکرات قالبی در مورد قومیت ها فرصتی نمی یابد و فرهنگ احترام به همه قومیت ها رو به رشد است.
امید می رود با افزایش بیش از پیش تفکر نقادانه در میان آحاد جامعه، صحبت های افرادی که از تعمیم های افراطی، قضاوت های نابجا و یکسونگری ها در مورد حرفه های مختلف استفاده می کنند با نقد مواجه شود و جامعه با اتخاذ گفتمان علمی، موثق و مبتنی بر شواهد اجازه ندهد توان تخصصی حرفه ها با گفتمانهای عامیانه، کلیگویی و ابرازنظرهای شخصی زیر سئوال رود.
دکتر حمید پورشریفی
دانشیار روانشناسی سلامت
@DrPoursharifi
https://telegram.me/DrPoursharifi