جایگاه روانشناسی سلامت: وزارت بهداشت یا وزارت علوم؟
طی ماه های گذشته، موضوع جابجایی رشته های روانشناسی بالینی و روانشناسی سلامت به وزارت بهداشت، از بحث های چالشی و مهم روانشناسان ارجمند بود. موافقان و مخالفان ابعاد مختلف مساله را به خوبی طرح کرده بودند و کفایت بحث ها وجود داشت. با این وجود، اینجانب به عنوان یکی از اولین دانش آموختگان روانشناسی سلامت در کشور، اخیرا بارها از طرف اعضای محترم حرفه در معرض این پرسش قرار گرفته ام که «جایگاه روانشناسی سلامت در کجاست؟» و خواسته شده است که نظر صریح اعلام شود.
شاید مناسب باشد که برای پاسخ این پرسش چند پرسش دیگر مطرح شده و به اختصار به آن پاسخ داده شود.
آیا جداسازی آموزش عالی در دو وزارت علوم و بهداشت، اقدامی منطقی است؟ بر اساس وضعیت بسیاری از کشورهای دیگر، پاسخ این پرسش منفی است و حتی برای بسیاری از کشورها، اینکه در ایران آموزش پزشکی و غیرپزشکی در دو وزارت متفاوت مدیریت می شود، امری غیرقابل درک است. اما واقعیت این است که در حال حاضر و بر اساس مصوبات مجلس محترم شورای اسلامی، این جداسازی صورت گرفته است و بایستی هرگونه بحثی بر اساس واقعیت موجود صورت پذیرد مگر اینکه در آینده امر دیگری رقم بخورد.
بر اساس تعریف روانشناسی سلامت، جایگاه این رشته کجاست؟
انجمن روانشناسی آمریکا، روانشناسی سلامت را اینگونه معرفی می کند:
« مجموعه مساعدتهاي آموزشي، علمي و حرفه اي رشتهی روانشناسي براي ارتقا وحفظ سلامت، پيشگيري و درمان بيماري، شناسایی عوامل سبب شناختی و تشخیصی مرتبط با سلامت، بيماري و اختلالات كاركردي مربوط به آن، اقدام براي تجزيه و تحليل و بهبود سيستم مراقبت بهداشتي، و شكل دهي سياستهاي بهداشتي».
اگر هیچ ملاحظه ای مدنظر نداشته باشیم، شکی نیست که بر اساس تعریف روانشناسی سلامت و تلویحات آن، جایگاه روانشناسی سلامت در ایران بایستی در وزارت بهداشت باشد.
بسیار تلخ است شنیدن اخباری مبنی بر اینکه روانشناسی سلامت، در برخی از دانشگاه ها، از جمله برخی از واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی، در شرایطی برگزار می شود که نه تنها فاقد مدرسانی هستند که دکتری تخصصی روانشناسی سلامت دارند، بلکه فاقد مدرسانی هستند که با بیماری ها، شرایط و محیط های پزشکی آشنایی کافی دارند و مهمتر اینکه، برخی از دانشجویان در حالی فارغ التحصیل می شوند که حتی یک هفته کارورزی را در محیط های پزشکی تجربه نکرده اند و ...
آیا لازم است ملاحظه خاصی در پاسخ به پرسش جایگاه روانشناسی سلامت در نظر گرفته شود؟
اگرچه روانشناسی سلامت یک حوزه بین رشته ای میان روانشناسی و علوم پزشکی است، اما در هر حال روانشناسی سلامت، گرایشی از روانشناسی محسوب می شود و روانشناسان سلامت در درجه اول خود را روانشناس می دانند و بر این اساس، در تصمیم های خود به این مساله توجه دارند که تصمیم هایشان چه تاثیری بر کل حرفه و به ویژه جایگاه سازمان نظام روانشناسی و مشاوره به عنوان سازمان حرفه ای روانشناسان دارد.
هرچند برخی از افراد در گرایش های بالینی و سلامت مطرح می کنند که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره تاکنون نتوانسته است مرزهای صلاحیت را به درستی متمایز کند و به عنوان مثال روانشناسان گرایش های مختلف که از سازمان نظام روانشناسی مجوز می گیرند، متاسفانه در عمل تفاوتی در خدمات ارایه شده ندارند، با این وجود، حتی همین افراد با وجود نقدهایی که دارند، نگرانی سایر گرایش های روانشناسی را درک می کنند، این نگرانی که «نکند جابجایی روانشناسی بالینی و روانشناسی سلامت به وزارت بهداشت، جایگاه روانشناسان و جایگاه سازمان نظام روانشناسی را ضعیف نماید».
اگرچه جابجایی رشته روانشناسی سلامت به وزارت بهداشت، در واقع یک ضرورت انکارناپذیر است و ممکن است نگرانی «تاثیر این جابجایی بر تضعیف جایگاه سازمان نظام روانشناسی» چندان مصداق نداشته باشد، در عین حال به نظر می رسد برای پاسخ به این دغدغه ی اعضای محترم حرفه می توان به سراغ گزینه بینابینی رفت. در این گزینه، آموزش روانشناسی سلامت می تواند به صورت یک برنامه مشترک (joint program) و با همکاری دو وزارت پیش برود؛ امری که جای تامل دارد.
دکتر حمید پورشریفی، دانشیار روانشناسی سلامت
۲۲ مردادماه ۱۳۹۵
در دوران گذار سازمان نظام و حرفه، سهم مان را در کاهش تنش و حفظ عقلانیت ایفا کنیم.
انتظار می رفت با اتمام انتخابات سازمان نظام روانشناسی و مشاوره و به ویژه با برگزاری انتخابات داخلی شورای مرکزی برای تعیین رئیس سازمان، هیجان های غیرضرور و نه چندان مثبت کاهش یافته و حرفه خود را برای ورود به مرحله رشدی «دوره چهارم سازمان نظام» آماده کند.
اما متاسفانه هفته گذشته، حرفه روزهای پرتنشی را سپری کرد.
انتخابات داخلی روز 25 مرداد برگزار شد و مراتب با یادداشت یکی از بازرسان اطلاع رسانی شد. ابتدا و در یکی دو روز بعد از آن، بیشتر شاهد تبریک ها بودیم تا اینکه متن هایی در فضای مجازی پدید آمد که از تعجب انگیزترین آنها اشاره به انتخابات داخلی به عنوان یک کودتا در سازمان بود.
اکثر نوشته های نقد کننده انتخابات داخلی حداقل سه وجه مشترک داشتند:
1-- اگر نگوییم تماما ولی نویسنده عموم آنها نامعلوم، ناآشنا یا ناشناس بودند و برخی با اسامی اختصاری، اما به اطلاعاتی اشاره می کردند که گویا نویسنده در جلسه شورای مرکزی حضور داشته است.
2—نوشته ها از بار هیجانی بالایی برخوردار بودند و در آن از روش های سوء استفاده عاطفی (emotional abuse) استفاده می شد، نظیر ایجاد احساس گناه و نا ارزنده سازی برگزار کنندگان انتخابات.
3—اکثر نوشته ها با یک هماهنگی خودجوش! تضعیف و تخریب برخی از بزرگان رشته و حرفه و برخی از اعضای شورای مرکزی را که به نوعی سرمایه های سازمان هستند در دستورکار خود قرار داده بودند.
طی روزهای گذشته اتفاق های مثبتی رخ داد و آن اینکه:
1-- بزرگان و اعضای محترم شورای مرکزی در تله این نوشته ها و در مقام پاسخگویی به این نوشته ها قرار نگرفتند.
2—اعضای حرفه در فضای مجازی و در مقابل این نوشته ها پرسش های سقراطی خوبی را مطرح می کردند که نشان از رشد تفکر نقادانه در آنها بود.
در یکی دو روز گذشته، اتفاق های دیگری رخ داد که در راس آنها نشست خبری آقای دکتر اللهیاری و اعلام ایشان مبنی برغیرقانونی بودن انتخابات داخلی 25 مرداد و نوشته یکی از بازرسان در تایید صحبت های ایشان بود که بلافاصله در سایت سازمان درج شد. این رویدادها برای برخی که نوشته های فضای مجازی را جدی گرفته بودند پاسخی بود به پرسش شان و برای برخی دیگر که این نوشته ها را جدی نگرفته بودند پرسشی بود بی پاسخ که داستان چیست؟ پرسشی که برای بخشی از اعضای حرفه، تردیدها و نگرانی هایی را ایجاد کرده است.
به عنوان یک روانشناس به خوبی واقفیم که وجود هیجان های منفی و تردید و به ویژه دوام آنها چه آثاری دارد به ویژه اینکه این امر نه در یک فرد بلکه در افرادی شکل گرفته باشد.
بر این اساس همه مان وظیفه داریم که تا تعیین سرنوشت سازمان توسط قانون و فرایندهای قانونی، در کاهش تنش ها و افزایش عقلانیت در حرفه نقش داشته باشیم. بر این اساس لازم است:
1—خویشتنداری خود را حفظ کنیم. زمان داور خوبی است.
2— به خرد جمعی شورای مرکزی به عنوان منتخبان خود باور داشته باشیم و در تله ی سرمایه سوزی و تخریب بزرگان رشته و حرفه نیفتیم.
3—با حفظ خونسردی نوشته های هیجانی را صرفا با تفکر نقادانه و طرح پرسش های سقراطی مواجه سازیم. (یادمان باشد که روش این افراد به گونه ای است که اگر بخواهید آنها را قانع کنید تنها چیزی که نصیب تان خواهد شد هیجان منفی است. براین اساس تکرار پرسش های سقراطی و در مقام پاسخ نیامدن روش خوبی برای کنترل چنین روشهایی است).
4—در انتشار نوشته هایی سهم داشته باشیم که در خصوص صحت آن و نفع آن برای حرفه اطمینان کافی داریم.
اینجانب علاوه بر این نوشته، با درج نوشته دیشب دو تن از بازرسان ارجمند سازمان که آن را مستند و خردورزانه یافتم در کانال شخصی نقش خودم را ایفا می کنم.
شما چه چیزی را انتخاب می کنید؟
امیدوارم هرچه را انتخاب کنید، ناامیدی و درماندگی را انتخاب نکرده باشید. یادتان باشد که قطار حرفه با تمام توان به پیش می رود و خواهد رفت و ما می توانیم در این فرایند نقش فعال خود را ایفا کنیم.
ما محصول انتخاب هایمان هستیم.
دکتر حمید پورشریفی
31 مردادماه 1395
لطفا اگر:
- اگر این نوشته را سودمند یافتید به دیگر اعضای حرفه ارسال کنید.
- اگر عضو کانال نیستید و علاقمند عضویت در آن هستید، البته در صورتی که روانشناس یا مشاور باشید، روی لینک زیر کلیک نموده و گزینه join را انتخاب نمایید.
@DrPoursharifi