X

یادداشت های دکتر حمید پورشریفی

یاداشت های اجتماعی - حرفه ای دکتر حمید پورشریفی
مدیر سایت
/ دسته بندی ها: یادداشت

روانشناسی معاصر ایران: بیم‌ها و امیدها

 روانشناسی به عنوان «جنبه­ای از معرفت»، یا به عنوان «یک رشته­ی علمی و دانشگاهی»؟. پاسخ به این سئوال شاید از ابهام این جمله مشهور ابینگ­هاوس بکاهد که «روانشناسی گذشته­ای طولانی و تاریخی کوتاه دارد». زمانی که روانشناسی به عنوان جنبه­ای از معرفت در نظر گرفته می­شود گذشته­ای طولانی دارد. چرا که به قولی کمتر فیلسوف و متفکری را می­توان یافت که مستقیم یا غیرمستقیم در این باره اشاره­هایی نداشته باشد که از آن جمله می­توان ابن­سینا، فارابی، غزالی، طوسی، رازی، و ملاصدرا را نام برد. در چنین نگاهی منابع و بزرگان دینی نیز در این خصوص اشاره­هایی داشته­اند، علم­النفس در چنین نگاهی معنا پیدا می­کند. زمانی که منظور از روانشناسی به مثابه یک رشته­ی علمی مطرح می­شود تاریخ آن کوتاه است و با توجه به جایگاه تعیین­کننده روش علمی در این نگاه، قدمت آن به اعتباری، به تأسیس آزمایشگاه روانشناسی ویلهلم وونت نسبت داده می­شود که نمادی از به کار بستن روش تجربی در فرضیه­آزمایی­های روانشناختی است.

همان­طور که دکتر حبیب­الله قاسم ­زاده در پیش­گفتار کتاب «گزیده ­هایی از آثار پیشگامان روانشناسی علمی در ایران» نوشته است: «روانشناسی ما هنوز به سطحی از تکامل نرسیده است که بتواند برای خود تاریخی بیافریند». با این وجود، روانشناسی به مثابه یک رشته علمی و دانشگاهی در ایران، و بر اساس ملاک رشته مستقل دانشگاهی، قریب نیم قرن قدمت دارد. طی پنج دهه قدمت روانشناسی علمی در ایران، در سه دهه­ی اول، روانشناسی با نقیصه­هایی جدی مواجه بود: محدود بودن دوره­های تحصیلات تکمیلی، پوشش محدود گرایش­های مختلف روانشناسی در سطوح مختلف تحصیلی، تعداد اندک دانش­آموختگان روانشناسی به ویژه در برخی از گرایش­ها، کم بودن مجلات علمی- پژوهشی خاص رشته روانشناسی، و از همه مهم­تر بی­سر و سامانی و فقدان نظارت در فعالیت­های حرفه­ای روانشناختی. اینک از یک طرف وجود متولی حرفه­ای یعنی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، و متولیان علمی، یعنی انجمن­های علمی و گروه­های دانشگاهی، و از طرف دیگر اقبال روزافزون جامعه به خدمات روانشناختی و تبدیل شدن خدمات روانشناختی از یک کالای لوکس به نیاز جدی آحاد مردم و سازمان­های مختلف دولتی و خصوصی، خبر از جایگاه خاص این رشته در ایران دارد؛ امری که بسیار امیدبخش است.

می­توان «رشد کمّی در تعداد روانشناسان و نیز آثار روانشناختی» را به عنوان یک نقطه مثبت و «اقبال جامعه از روانشناسی» را به عنوان یک فرصت مطرح کرد. برای توسعه واقعی این رشته، لازم است به بیم­ها یعنی نقطه ضعف­ها و چالش­ها نیز پرداخته شود. بر اساس ممیزی به عمل آمده توسط انجمن روانشناسی ایران در سال 1388، یکی از اصلی­ترین نقاط ضعف روانشناسی در ایران، وضعیت نامناسب آموزش روانشناسی است؛ موضوعی که به قلم دکتر لادن فتی و دکتر علی صاحبی طی بحث­های ویژه خبرنامه انجمن روانشناسی ایران مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می­رسد چالش اصلی و عمده روانشناسی در حال حاضر، قضاوت­هایی است که توسط برخی از مسئولان اجرایی و یا صاحب­نظران دینی به عمل می­آید به گونه­ای که روانشناسی علمی و دین در تعارض با هم قلمداد می‌شود. پرداختن به این امر، محور اصلی بحث ویژه حاضر را تشکیل می­دهد.

به موازات و بعد از انقلاب فرهنگی، سوال‌هایی در خصوص روانشناسی و دین، فرصتی را پدید آورد که صاحب­نظرانی از حوزه و دانشگاه گرد هم بیآیند. ماحصل این تعامل­ها هم محصولاتی مکتوب داشت و هم به نظر می­رسد تعدیل­هایی در نگرش صاحب­نظران هر دو حوزه. شاید آن موقع روانشناسان بیش از پیش از ظرفیت­ منابع دینی برای روانشناسی به مثابه یک جنبه از معرفت آگاهی یافتند و احتمالاً صاحب­نظران حوزه به ظرافت­ روش­های علمی بیش از پیش واقف گشتند. به نظر می­رسد این درک متقابل بود که با وجود نقدهایی به مبانی فلسفی و گاهی به محتوای برخی از نظریه­های روانشناختی­، در مجموع روانشناسی به عنوان یک رشته­ی علمی مقبول مسئولان شد، به گونه­ای که بستر رشد آن بیش از پیش فراهم گردید.

طرح مجدد مبحث روانشناسی و دین، طی چند سال گذشته، به ویژه این­که این مبحث مبنای سیاست­گذاری­هایی را در حوزه آموزش عالی سبب شده و به عنوان مثال راه­اندازی گرایش­های رشته روانشناسی را با محدودیت مواجه ساخته است، از نظر برخی به عنوان یک چالش جدی برای جامعه روانشناسی مطرح شده است. نگرانی­ها وقتی بیشتر می­شود که به عنوان مثال کتاب­ مهارت­های زندگی در دبیرستان­ها دستخوش تغییری اساسی می­گردد. آنچه بر مشکل در این مرحله زمانی می­افزاید این است که یا همانند زمان انقلاب فرهنگی، فرصت­های تعاملی بین حوزه و دانشگاه به وجود نمی­آید و یا این­که این تعامل­ها در فضایی به وجود می­آید که در مواردی روانشناسان، بیان نظرات خود را به گونه­ای موضع گرفتن تلقی می­کنند.

اگر فرصت تعامل پدید آید می­توان گفت که روانشناسی علمی بیشتر با روش مشخص می‌شود و نه با محتوا. در نگاه به روانشناسی به مثابه یک رشته علمی نه می­توان از روانشناسی دینی صحبت کرد و نه از روانشناسی غیردینی. چرا که آنچه علم را از دین، و دین را از علم متمایز می­سازد بیشتر در روش این دو است. یک روانشناس به عنوان یک مسلمان وقتی می­شنود طلا بر مردان حرام است، آن را بی چون و چرا می­پذیرد ولی اگر قبل از اینکه این امر را به عنوان امر دینی شنیده باشد، حتی اگر از نام­آورترین پروفسور حوزه­ی روانشناسی می­شنید که طلا بهداشت روانی مردان را پایین می­آورد بی­توجه به جایگاه علمی ایشان می­پرسید که این جمله به اعتبار کدام یافته علمی مطرح می­شود و تا زمانی که پژوهشی در این خصوص نخوانده باشد و یا خودش این ادعا را به مثابه یک فرضیه به بوته آزمایش در نیاورده باشد این امر را نمی­پذیرد.

اگر فرصت تعامل پدید آید می­توان گفت که درس مهارت­های زندگی به عنوان موثرترین روش برای کاهش مشکلات روانی- اجتماعی نظیر اعتیاد و خودکشی، بیشتر به روش متکی است نه محتوا، و اگر محتوایی هم مطرح می­شود طراحان آن خودشان تأکید داشته­اند که لازم است این محتوا در کشورهای مختلف بومی­سازی شود. در روانشناسی وقتی از روش صحبت می­شود شاید بتوان به موردی نظیر ترس مرضی اشاره کرد. فرض کنیم دانشجویی وجود دارد که از گربه ترس مرضی دارد. او حتی پشت دیوار و با شنیدن صدای گریه آنچنان بهم می­ریزد که نمی­تواند به تکالیفش عمل کرده و یا به سوال‌های امتحانی پاسخ دهد. اگر به چنین فردی بهترین جملات مثبت را در خصوص نترسیدن و یا خوبی‌های گربه بیان کنید هرگز نخواهید توانست ترس او را از بین ببرید ولی شواهد متعددی وجود دارد که به کار بستن حساسیت­زدایی نظام­دار، به صورتی ماندگار ترس مرضی چنین فردی را زایل می­کند. حال اگر بگوییم که روش حساسیت زدایی نظام‌دار را یک فرد غربی و یا حتی فرد مُلحِد ابداع کرده است مشکلی ندارد، چرا که به ما توصیه شده است که علم را حتی در چین بجوییم.

اگر فرصت تعامل باشد می‌توان گفت که در حال حاضر روانشناسان در کشور چه به عنوان درمانگر، چه مدرس و چه مشاوره دهنده در حوزه‌های مختلف از صنعتی- سازمانی گرفته تا حوزه‌های قضایی، نقش مهمی را در توسعه کشور و ارتقای بهداشت روانی شهروندان ایفا می­کنند و هرگونه تعلل در توسعه­ی گرایش­های روانشناسی، و به تبع آن تأخیر در دانش افزاییِ روانشناسان، آسیب­هایی جدی را بر جامعه و شهروندان وارد ساخته و مسئولیتی عظیم را متوجه مسئولان و برنامه­ریزان می­نماید.

شکی نیست روانشناسی علمی، همانند دیگر رشته­های علمی و دانشگاهی اگرچه یک حوزه تخصصی است، و تنها افرادی می­توانند آن را به کار گیرند که تخصص لازم و مورد تأیید دانشگاه­ها را داشته باشند­، در عین حال لازم است یک روانشناس صلاحیت­های لازم را داشته باشد؛ امری که در اصول اخلاقی روانشناسان مورد تأکید قرار گرفته است. در این راستا، لازم می­دانم بیانات ارزشمند حضرت آیت‌الله خامنه­ای را در دیدار با رئیس و اعضای محترم شورای مرکزی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره خاطر نشان سازم که به تاریخ 19/2/1390 پذیرفته است. بر اساس خبرنامه­ی ویژه 1390 سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، ایشان در این دیدار سه مسئله را مطرح ساخته­اند. 1- خاطر نشان ساختن ضرورت مراجعه مردم به متخصصان روانشناسی؛ در این خصوص فرمودند: «در مسئله روانشناسی و مشاوره نظام روانشناسی، یک چیز خیلی مهم این است که مردم به ضرورت و اهمیت این کار توجه کنند، هم­چنانی که به ضرورت و اهمیت مراجعه به پزشک توجه می­کنند. امیدوار هستم که مردم ما توجه کنند به این موضوع که مراجعه به متخصص روان و مشاوره در امر مسائل روانی به خصوص برای محیط خانواده یک ضرورت است ...ما امیدواریم که این پیام ما و این حرف به گوش عموم مردم برسد و این نیاز را احساس کنند». 2- خاطر نشان ساختن اخلاق حرفه­ای به روانشناسان؛ در این خصوص فرمودند: «بلافاصله متصل به این مسئله، چیزی است که متوجه شما دوستان است؛ نظام روانشناسی که در واقع می­خواهد ضابطه وضع کند و از این کار حفاظت کند، باید به اخلاق حرفه­ای کار و قابل اعتماد بودن مشاورین خیلی تکیه کند... مردم باید خاطر جمع باشند که وقتی می­آید زنی یا مردی اسرار خودش، پنهان­ترین ­مسائل شخصی یا خانوادگی خودش را با این مشاور در میان می‌گذارد باید مطمئن باشد که این، مورد دستبرد قرار نخواهد گرفت. این اطمینان را باید شما تضمین و تأمین کنید. اگر این شد، آن وقت توصیه­ی اول ما به مردم که مراجعه بکنند هم عملی خواهد شد...». 3- توصیه به بهره­گیری از دین در امور؛ در این خصوص فرمودند: «نکته سوم این است که دین را در مجموعه کارتان یک موهبت بزرگ باید بدانید. حقیقتا  دین یعنی همان ایمان مذهبی و یاد خدا و بعضی از مظاهر دین­داری مثل نماز، ذکر و توسل به ظلّ عنایت پروردگار. این­ها در آرامش روانی جامعه خیلی تأثیر دارد. امروز دنیا به این احتیاج دارد و بشریت امروز بیشتر از گذشته احتیاج دارد... ­».

تأمل در سخنانی که در جایگاه رهبری جمهوری اسلامی ایران بیان شده­اند، هم در تبدیل ضعف­ها به قوت­ها و هم در تبدیل بیم­ها و امیدها بسیار شایان توجه است. این­که نظام جمهوری اسلامی ایران در بالاترین سطح، به حوزه تخصصی روانشناسی به عنوان یک ضرورت جدی برای مردم توجه و عنایت دارد. این­که اصول و کدهای اخلاقی که در روانشناسی جایگاه خاصی دارد و در مواردی، توسط برخی از روانشناسان مغفول شده است به آن‌ها یادآوری می­شود؛ امری که به کار بستن آن، یکی از مصداق­های احتمالی ضعف در جامعه­ی روانشناسی را به قوت مبدل می­سازد، و در نهایت یادآوری به کارگرفتن ظرفیت­های دینی و فرهنگی در امور توسط متخصصان.

برای یک آنکولوژیست، روانشناسی که کار بالینی انجام می­دهد و حتی یک متخصص ارتوپدی، اگرچه در حوزه تخصصی­شان و نوع روش­هایی که به کار می­گیرند باورهای شخصی‌شان تأثیری ندارد، ولی بی شک نحوه به کارگیری روش­ها تحت تأثیر زمینه­­های فرهنگی و دینی قرار می­گیرد. حتی وقتی که فردی پایش شکسته است و به نظر می­رسد همه چیز را فقط تخصص پیش خواهد برد، نوع تعامل پزشک با بیمار و اطمینانی که متخصص در مراجع ایجاد می­کند نقش درمانی دارد. در امر سرطان، باز اگرچه پروتکل­ها به صورت جهانی مشخص شده است، اما شواهدی که از حوزه بین رشته­ای سایکونوروایمونولوژی به دست می­آید نشان می­دهد برای مراجعی که باورهای دینی و فرهنگی خاصی دارد، استفاده متخصص از این امر در تغییر نوع نگاه به بیماری و نحوه مقابله با آن نقش در خور توجه است. بدین ترتیب شکی نیست که جنبه­های انسانی در حوزه­ی روانشناسی بارزتر است و روانشناسانی موفق­تر خواهند بود که از باورهای دینی و فرهنگی همسو با مراجعان برخوردار بوده و یا بتوانند به خوبی از این ظرفیت­ها استفاده نمایند. بازهم یادآوری می­شود، اگر پروتکل­های آنکولوژیست­ها در مواجه با سرطان خون توسط سازمان­های تخصصی جهانی تعیین می­شود، در مواردی نظیر مقابله با خشم که موضوعی اساسی در جامعه­ی ایران است، لازم است از پروتکل­های تخصصی جهانی نظیر برنامه مهارت­های زندگی مورد تأیید سازمان جهانی بهداشت غفلت نشود و البته در نحوه اجرای آن، لازم است روانشناسان ملاحظات فرهنگی و دینی لازم را مدنظر داشته باشند.

از آنجایی که طرح مساله، بدون ارایه پیشنهاد کفایت نمی­کند، پیشنهادهایی چند ارایه می­شود:

-                      به مسئولین محترم وزارت علوم پیشنهاد می­شود، با توجه به مسئولیت سنگین وقفه در راه­اندازی گرایش­های جدید روانشناسی، برای برون­رفت از این شرایط، از مشاورت سازمان نظام روانشناسی و مشاوره به عنوان سازمان حرفه­ای مصوب مجلس محترم شورای اسلامی، و نیز از مشورت انجمن­های علمی مصوب کمیسیون انجمن­های علمی برخوردار شوند.

-                      به مسئولین محترم وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد می­شود، با توجه به اهمیت مبحث مهارت­های زندگی در پیشگیری از آسیب­های روانی – اجتماعی و نیز ارتقای سلامت روانی، به جای تغییر اساسی در محتوای کتاب­ها و دور شدن از پروتکل سازمان جهانی بهداشت، نسبت به بومی سازی آن با مشورت­گیری سازمان­ها و تشکل­های علمی- تخصصی مرتبط اقدام نمایند.

-                      به مسئولین محترم رسانه­ی ملی پیشنهاد می­شود در میزگردها و مباحثی که با موضوع روانشناسی برگزار می­شود از نمایندگان سازمان نظام روانشناسی و یا انجمن­های علمی دعوت به عمل آورند.

-                      با توجه به اهمیت گفتگو، و تجربه مفید سال­های اول انقلاب فرهنگی، از صاحب­نظران محترم حوزوی که نقطه­نظرهایی در خصوص روانشناسی و آثار آن دارند درخواست می­شود که فرصت­هایی را برای ایجاد تعامل فراهم آورند.

منبع : هفدهمین شماره خبرنامه الکترونیکی انجمن روانشناسی ایران

مطلب قبلی سهم این هفته ی من در ارتقای حرفه ام چیست؟
مطلب بعدی بیمه ی روان درمانی و چالش هایی چند از حرفه ی روان شناسی
چاپ
740 به این مطلب امتیاز دهید:
هیچ امتیازی موجود نیست

دیدگاه خود را درج فرمایید

افزودن دیدگاه

x