متخصصان آموزش دهنده به عموم

خانم حمیرا ورمقانی
0 18806

شقایق جلالی

کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی

RSS
متخصصان آموزش دهنده به عموم
چه چیزی باعث می‌شود از خود متنفر شویم؟ بخش دوم
Anonym
/ دسته بندی ها: موج سوم رفتار درمانی

چه چیزی باعث می‌شود از خود متنفر شویم؟ بخش دوم



جسیکا دور
ترجمه و تلخیص: علی فیضی
این متن به سفارش مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی ترجمه‌شده است.

وقتی بحث کیفیت نگرش ما به خودمان‌ پیش می‌آید، شیوه پاسخ‌دهی مراقبین به نیازهای غریزی ما به ارتباط یا پذیرفته شدن به‌عنوان یک کودک تأثیر عمده‌ای روی رفتار ما در ارتباط خود و دیگران دارد. تقویت مداوم این نیازها یا نادیده انگاری، تنبیه یا پاسخ‌دهی نامتعادل (گاهی تقویت، گاهی تنبیه یا نادیده‌‍ انگاری) در شکل‌گیری الگوی سبک دل‌بستگی کودک نقش زیادی دارد. یک پیشینه پر از تقویت مداوم نیاز به پذیرفته شدن منجر به شکل‌گیری سبک دل‌بستگی ایمن می‌شود درحالی‌که پیشینه پر از نادیده انگاری مداوم منجر به شکل‌گیری سبک دل‌بستگی اجتنابی می‎‌شود. به خاطر آن‌که پیشینه‌های محدودی کاملاً متعادل هستند، ترکیب‌های متفاوتی از تقویت، تنبیه و نادیده انگاری ممکن است منجر به ایجاد نوعی سبک دل‌بستگی ترکیبی بشود که یک سبک در آن مسلط است و یا در مواردی که عدم تعادل هنجار زندگی فرد بوده او دارای سبک دل‌بستگی نابسامان خواهد شد.
بعدها به خاطر تأثیرپذیری ادراک تجربه درونی و مفهوم خویشتن از این شمایل‌های دل‌بستگی، می‌توان بازتاب سبک دل‌بستگی فرد را در ارتباط او با تجربه درونی‌اش دید: ایمن و پذیرا، اجتنابی و بی‌اعتنا، بیمناک و منتقد یا نابسامان و ناآگاه. در میان این سبک‌ها تنها سبک دل‌بستگی ایمن باعث شفت ورزی فرد به خودش می‌شود. بقیه سبک‌ها به‌طور طبیعی نیروبخش شکل‌های متفاوتی از تنفر از خود، شرمگینی از خود و تعارض درونی می‌شود.
با این حساب یک تاریخچه یادگیری مشخص، بافتار و اجتماع کلامی دقیق و مراقب است که ارتباط مهربانانه و پذیرای فرد با تجربه‌های درونی و مفهوم خویشتن او را می‌سازد. این ارتباط به‌طور مداوم شفقت ورزی فرد نسبت به تجربه‌های درونی‌ خود و دیگران را تقویت می‌کند. دور از منطق نیست که در غیاب چنان پیشینه‌ای، یک ارتباط شفادهنده مثل رابطه درمانی می‌تواند بافتار ممتازی را برای برساختن یک تاریخچه یادگیری جدید ایجاد کند. این تاریخچه ارتباطی جدید پاسخ‌دهی مبتنی بر پذیرش و مهارت‌های شفقت ورزی به خود را تقویت می‌کند. به‌این‌ترتیب رابطه درمانی محیطی را ایجاد می‌کند که فرد در آن می‌تواند رویکرد متفاوتی نسبت به خود و تجربه‌های درونی‌اش در پیش بگیرد.
اجتماع کلامی فرد نقشی اساسی در یادگیری نحوه ارتباط برقرار کردن او با تجربه‌های درونی‌، افکار و هیجاناتش دارد، حالا سؤال این است که فرایندهای کلامی چه تأثیری در شفقت به خود و انتقاد از خود دارد؟
شناخت آن دسته از فرایندهای کلامی که در ریشه تنفر از خود قرار دارد و آن را تقویت می‌کند به درمانگر کمک می‌کند تا مداخله‌هایی را طراحی کند که به‌تدریج رفتار انتقاد از خود را تضعیف و رویکرد مشفقانه به خود و دیگران را پرورش دهد. وقتی فرد در جهت‌های ارزشمند زندگی خود پیش می‌رود و در این راه با موانع درونی دردناک روبه‌رو می‌شود این رویکرد اهمیت مهربانی با خود را به او نشان می‎‌دهد.
همان‌طور که قبلاً گفته شد، آمیختگی با محتوای تجربه و سازه‌های کلامی فرایندی است که به انتقاد از خود و تنفر از خود نیرو می‌رساند. بااینکه آمیختگی بسیاری از اوقات مفید است و مبنای تفکر انتزاعی را می‎سازد اما باعث می‌شود که افراد خود را با محتوای تجربه خود تعریف کنند. با این حساب طبیعی است که فرد خودپنداشت خود را ارزیابی کرده و آن را آزارنده قلمداد کند؛ بنابراین درمان‌جویان به خاطر اینکه تجربه بدی مثل تروما داشته‌اند یا اینکه الآن تجربه بدی مثل اضطراب، غصه؛ ترس و شک دارند خو را بد بدانند. آن‌ها ممکن است از داشتن افکار مزاحم شرمنده باشند. ممکن است از تجربه درونی خود بترسند و به خاطر این هیجانات خود را کمتر از دیگران بدانند.
رویکردهای سنتی شناختی ممکن است به درمان‌جو پیشنهاد بدهند تعاریفی را که از خود دارد با عقلانیت بیشتری دوباره ارزیابی کند اما مشکل نفرت از خود ریشه در محتوای خودپنداشت فرد ندارد که با تغییر آن حل بشود. ریشه مشکل در آمیختگی او با خودپنداشتش است. اگر چنین باشد تلاش برای تغییر سازه‌های مبتنی بر ارزیابی نظیر عزت‌نفس مفید نخواهد بود.
از دیدگاه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تلاش برای اصلاح خودارزیابی فرد (مثلاً افزایش عزت‌نفس) ممکن است منجر به اهمیت دادن بیشتر به خودارزیابی بشود؛ چون آن‌وقت از طریق پاسخ‌دهی به ارتباط استنتاجی خطر افزایش یا تقویت خودارزیابی‌های منفی بیشتر می‎شود. به خاطر آنکه ذهن ما به‌سرعت نقطه مقابل هر چیزی را به یاد می‌آورد ممکن است حتی یک ارزیابی مثبت هم ارزیابی‌های منفی را به ذهن ما بیاورد و کارکرد آزارنده این ارزیابی‌های منفی به ارزیابی مثبت هم منتقل شود. در این صورت یک خودگویی مثبت هم احساسات منفی را در فرد به وجود خواهد آورد.
اضافه بر این‌ها عزت‌نفس بالا هم لزوماً با کارکرد عمومی یا اجتماعی بهتر ارتباط مثبتی ندارد. وقتی خودارزیابی‌های مثبت نسبت به بافتار حساس نیستند و بیشتر با حس خویشتن فرد ارتباط دارند تا اقدامات او، این خودارزیابی‌ها ممکن باعث خودشیفتگی بیشتر و رفتارهای اجتماعی کمتر بشود. به‌علاوه این عزت‌نفس مصنوعی شکننده هم است.
رویکردی که در مقابل خودارزیابی‌های منفی خطرات احتمالی و اثرات جانبی کمتری دارد تمرین شفقت ورزی نسبت به خودپنداشت‌های آزارنده همراه با تمرکز روی رشد دادن توانایی منظرگزینی است. این توانایی به معنی نگریستن از دیدگاهی دیگر به تجربه‌های درونی خود است.

منبع:
HTTPS://WWW.NEWHARBINGER.COM

حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتاب‌شناسی زیر بلامانع است:
جسیکا دور. (1394). چه چیزی باعث می‌شود از خود متنفر بشویم؟ بخش دوم. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز؟؟ سال؟؟ از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی HTTP://WWW.MRMZ.IR 
 
 

مطلب قبلی چه چیزی باعث می‌شود از خود متنفر بشویم؟ بخش اول
مطلب بعدی توجه‌آگاهی، پذیرش و انقلاب روان پویشی
چاپ
4132 به این مطلب امتیاز دهید:
هیچ امتیازی موجود نیست

لطفا برای ارسال نظر وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید

x
پیوستن به دریافت کنندگان پیامک های مرکز

  

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های تخصصی 

جهت دریافت اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی

 

 

 

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های ویژه عموم

جهت دریافت اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی