متخصصان آموزش دهنده به عموم

آقای دکتر کمیل زاهدی تجریشی
0 18809

شقایق جلالی

کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی

RSS
متخصصان آموزش دهنده به عموم
درآمدی بر بافتارگرایی کارکردی (مبنای فلسفی ACT): بخش دوم
Anonym
/ دسته بندی ها: موج سوم رفتار درمانی

درآمدی بر بافتارگرایی کارکردی (مبنای فلسفی ACT): بخش دوم



استیون هِیز
مترجم: علی فیضی
این متن به سفارش مرکز خدمات روان‌شناسی و مشاوره زندگی ترجمه شده است.

اهداف بافتارگرایی کارکردی

بافتارگرایی کارکردی برای تحلیل هدفی به‌شدت عمل‌گرایانه دارد: پیش‌بینی و اثرگذاری بر رویدادها که باهم هدفی یکپارچه را می‌سازد. در اینجا منظور از یکپارچه آن است که در فرایند تحلیل به دنبال مفاهیمی هستیم که به ما کمک کند تا به‌دقت و به‌طور وسیع یک‌باره به‌تمامی جوانب هدف خود برسیم. از این دیدگاه اثرگذاری کلمه بهتری نسبت به کنترل (باوجود رایج‌تر بودن عبارت پیش‌بینی و کنترل) است چون کنترل به حذف تمامی تنوع رفتاری اشاره دارد. ازاین‌رو برای رسیدن به یک هدف خاص برخی تنوع رفتاری ممکن است نامطلوب باشد اما این‌طور نیست که اقدام بدون تنوع ممکن است بهتر فهمیده بشود. مسئله حذف تنوع نیست بلکه تولید کارکردهای واکنشی خاصی است پس بنابراین اثرگذاری مفهوم بهتری است.

تأثیر عمل‌گرایانه این اهداف

هدف مورد انتخاب در بافتارگرایی اختیاری است. البته نه به این معنا که هیچ تفاوت و ترجیحی وجود دارد بلکه به این معنا که هدف پیش تحلیلی است. هدف ابزار تحلیل است نه نتیجه تحلیل بنابراین نه بافتارگرایان کارکردی و نه بافتارگرایان توصیفی ادعا نمی‌کنند که هدف آن‌ها هدف درستی است با تنها هدفی است که باید انتخاب بشود. بااین‌حال ما می‌توانیم امتحان کنیم که وقتی اهداف مختلف برگرفته می‌شود چه اتفاقی می‌افتد.
در میان تمامی اهداف بافتارگرایی کارکردی اثرگذاری از همه مهم‌تر است. ویژگی‌های بافتاری که در تحلیل بافتاری انتخاب می‌شوند آن‌هایی هستند که در رسیدن به این هدف تحلیل راهگشا می‌شوند. ما اگر می‌خواهیم تحلیلی انجام بدهیم که به پیش‌بینی و اثرگذاری به‌عنوان هدفی یکپارچه دست پیدا کند پس نمی‌توانیم تحلیلی را قبول کنیم که صرفاً آن ویژگی‌هایی را مدنظر قرار می‌دهد که فقط در به دست‌یابی به پیش‌بینی کمک می‌کند اما در دستیابی به اثرگذاری به‌طور سرراستی فایده‌ای ندارند.
بایستی ذکر شود که تحلیل کلامی قواعدی برای مردم تولید می‎‌کند نه دنیا. اگر به دنبال پیش‌بینی و اثرگذاری هستیم بایستی قواعدی داشته باشیم که با محیط شروع می‌شود. منظور از محیط در اینجا دنیای خارج از رفتار است. این همان‌جایی است که ما پیروان قواعد قرار داریم؛ در دنیایی بالقوه قابل دست‌کاری که سامانه رفتاری در آن بررسی می‌شود. پس برای اثرگذاری بر رفتار دیگران بایستی که بافتار دست‌کاری شود- دست‌کاری مستقیم رفتار هیچ‌گاه ممکن نیست. اسکینر این اصل را این‌گونه بیان کرده است: در عمل همه شیوه‌های تغییر ذهن انسان به دست‌کاری محیط او اعم از کلامی یا غیرکلامی کاسته می‌شود.
به‌عنوان‌مثال برای یک ماشین‌نگر کاملاً معنی‌دار است که بگوید مراجع من این کار انجام داد به خاطر اینکه آن‌طور فکر کرد. وقتی بافتارگرای کارکردی این جمله را بررسی می‌کند کلمه موردانتقاد «به خاطر اینکه» است. یک اقدام می‌تواند به ما کمک کند تا اقدام دیگری را پیش‌بینی کنیم اما نمی‌توانیم از این مشاهده برای دست‌یابی به هدف واحد پیش‌بینی و اثرگذاری سود ببریم مگر اینکه گفته شود 1) در چه بافتاری هردو نوع فعالیت انجام‌یافته و 2) در چه بافتاری یک نوع از فعالیت به دیگری مرتبط می‌شود. چنین حکمی به خاطر دلیل ساده‌ای درست است: تفکر نیز یک اقدام در بافتار است پس گزاره ”مراجع من این کار را به خاطر فکری که در سر داشت انجام داد“ درواقع مثل این است که بگوییم: مراجع من این را به خاطر آن انجام داد. اقدام‌ها تنها به‌واسطه تغییر بافتار تغییر می‌کنند؛ بنابراین رابطه بین یک‌شکل از اقدام و دیگری (بین شناخت و رفتار) می‌تواند برای پیش‌بینی رفتار مفید باشد اما به‌تنهایی برای اثرگذاری بر آن کافی نیست.
این‌یکی از مبناهای فلسفی ACT است و آن چیزی است که این رویکرد را از درمان شناختی، بخش بزرگی از رفتاردرمانی‌ سنتی و بسیاری از دیگر دیدگاه‌ها متفاوت می‌کند. درمانگر ACT به‌جای تغییر دادن فرم تجربه درونی، تلاش می‌کند تا با دست‌کاری کردن بافتاری که برخی از انواع فعالیت (نظیر افکار و احساسات) معمولاً با دیگر انواع آن (نظیر رفتار آشکار) ارتباط پیدا می‌کند کارکرد تجربه درونی را تغییر دهد.
این تمرکز بر اهداف تحلیل در ACT هم به‌خوبی بازتاب یافته است. در ACT به تعیین اهداف در سطح فردی تأکید بسیار زیادی می‌شود. همه اقدام‌ها بر اساس اهداف و ارزش‌های منتخب مراجع ارزیابی می‌شود و مسئله اصلی کارآمدی است نه رسیدن به حقیقت عینی؛ بنابراین چهار خصلت عمده بافتارگرایی کارکردی (کل رویداد، بافتار، حقیقت و اهداف) که در اینجا شرح داده شد وقتی پای درمان به وسط می‌آید تجریدهایی خشک‌وخالی نیستند بلکه این‌ها مفروضه‌های آشکاری هستند که در دل ACT جای دارد.

سازگاری بافتارگرایی کارکردی با دستور کار بالینی

بسیاری از بالینگران به خاطر نقش و هدف کاربردی‌ که دارند تحلیلی می‌خواهند که این مفاد را در برداشته باشد:
1. تبیین کند که چرا افراد رنج می‌برند.
2. به بالینگر اجازه دهد تا پیش‌بینی کند افراد دچار مشکلات روان‌شناختی خاصی دارند چه خواهند کرد.
3. به بالینگر می‌گوید که چگونه جریان رویدادها را تغییر دهد تا یک فرد با یک مشکل روان‌شناختی خاص به نتیجه بهتری برسد.
این سه هدف (تبیین، پیش‌بینی و اثرگذاری) دستور کار بالینی طبیعی بالینگران است. مراجعین نیز همین‌ها را از حرفه‌ای‌ها می‌خواهند. یک مراجع وقتی به فرایند روان‌درمانی وارد می‌شود معمولاً می‌خواهد بداند: چرا این‌طور هستم و چه‌کاری دراین‌باره می‌توانم انجام بدهم؟ بنابراین بالینگران نیازی طبیعی به تبیین، پیش‌بینی مشکلات روان‌شناختی و اثرگذاری بر آن‌ها دارند.
بافتارگرایی کارکردی با این قصد بالینی متناسب است چون اهداف هردو یکی است. این همسانی درباره دیگر رویکردهای فلسفی صادق نیست چون این رویکردها بیشتر به دنبال فهم، انسجام، پیش‌بینی یا تطابق با واقعیت هستند و اثرگذاری را یک موضوع کاملاً حاشیه‌ای یا فنی می‌دانند. مثلا هیچ‌چیزی در معیار حقیقت مکانیکی‌نگری وجود ندارد که دست‌یابی به هدف اثرگذاری را طلب کند. مکانیکی‌نگر بر این باور است که وقتی سامانه به‌طور کامل فهمیده ‌شد، آن‌وقت تغییر آن درصورتی‌که قابل‌تغییر باشد مشهود و واضح خواهد بود. این مفروضه در صورتی درست است که فرض کنیم دنیا یک ماشین است و درنهایت درستی تنها یک مدل نشان داده خواهد شد. در این رویکرد هرچه مدل‌های ما بهتر باشند بهتر می‌توانیم از واقعیت نقشه‌برداری کنیم. مکانیکی‌نگر‌ها امیدوارند ما بتوانیم که فعالیتی کاربردی با این دانش انجام دهیم اما هرچه که انجام بدهیم یا نه تغییری در ثبات و استحکام آنچه می‌دانیم ایجاد نمی‌کند. به همین دلیل مکانیکی‌نگرها معمولاً بر هدف پیش‌بینی تأکید می‌کنند. پیش‌بینی به لحاظ علمی در سامانه نظری آن‌ها بنیادی است چون بر اساس آن تطابق مدل جهان با جهان واقعی ارزیابی می‌شود. مکانیکی‌نگرها چندان تأکیدی بر هدف اثرگذاری ندارند و آن را توسعه کاربردی دانش بنیادین می‌دانند.
می‌توان چنین فرایندی را به‌روشنی در نگاه نه‌چندان خوشایند دانشمندان شناختی به درمان شناختی دید. آن‌ها درمان شناختی را صرفاً یک فعالیت کاربردی می‌بینند و از دید ایشان شکست یا موفقیت این درمان حتی اگر بر اساس الگوهای بنیادی شناختی قرارگرفته باشد ربطی به حقیقت این مدل‌ها ندارد.
برای بافتارگرایان کارکردی اثرگذاری صرفاً یک راه‌حل یا توسعه کاربردی دانش پایه نیست؛ بلکه معیاری برای روانشناسی بنیادی و کاربردی است؛ بنابراین در ین دیدگاه دیگر دغدغه‎های عمل‌گرایانه بالینگر از دغدغه‌های تحلیلی پژوهشگر جدا نیست. یکی از دلایل اینکه ما در تدوین ACT به‌سادگی توانستیم از یک برنامه پژوهشی بنیادی استفاده کنیم همین است؛ مثلاً سؤال بنیادی کلمه چیست در این برنامه پژوهشی به‌سادگی به تولید تکنیک‌های خاصی در ACT مرتبط می‌شود. رویدادهای قابل دست‌کاری که در سطوح تحلیل وجود دارند اغلب نسبت به هم کاربرد دارند.
موضع غیروجودشناختی و تأکید بسیار زیاد بافتاری بافتارگرایی کارکردی نوری جدید به تاریکی مسئله‌ای قدیمی می‌اندازد. گزاره بسیار پیش‌پاافتاده بالینی اکنون دنباله کاملاً متفاوتی از سؤالات را پیش می‌آورد. به‌عنوان‌مثال مراجعی را فرض کنید که می‌گوید: نمی‌توانم خانه‌ام را ترک کنم چون اگر این کار را بکنم دچار حمله هراس خواهم شد. یک درمانگر مکانیکی‌نگر به دنبال فهم این است که فرد چرا مبتلا به حمله هراس است یا چطور می‌توان حمله هراس را کاهش داد. بافتارگرایی کارکردی گزینه‌های دیگری را پیشرو می‌گذارد.
بالینگر می‌توان به این جمله مراجع: 
1) به شکل یک رفتار نگاه کند و به دنبال بررسی این نکته باشد که در کدام بافتار چنین چیزی می‌گوید و
2) به ساختار جهان را در اجزایش توجه کند (ترک خانه= حمله هراس) و این کار را بدون جستجوی واقعیت توصیف‌های مراجع یا رابطه علت و معلولی مفروض بین آن‌ها انجام بدهد و
3) به دنبال بافتارهای محیطی باشد که در آن حمله هراس به‌طور کارکردی به ترک نکردن خانه مرتبط می‌شود. او در این مسیر بایستی به‌جای آنکه لزوماً به دنبال تغییر حمله هراس باشد بهتر است روی هدف تغییر بافتارهای محیطی مذکور تمرکز کند و
4) به جملات مراجع به شکل بخشی از یک‌رشته اقدام نگاه کند و بنابراین به دنبال رشته اقدام‌هایی باشد که همین جمله درون آن‌ها می‌تواند فرایند مثبتی را به وجود بیاورد. به‌عبارت‌دیگر رویکرد بافتارگرای کارکردی بالینگر را تشویق می‌کند به‌جای اینکه بلافاصله وارد محتوای تحت‌اللفظی جمله مراجع بشود به اقدام مراجع و بافتار آن توجه کند. با پیروی از این رویکرد تمامی تحلیل مطیع اهداف کاربردی و تحلیلی بالینگر و مراجع می‌شود.

حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتاب‌شناسی زیر بلامانع است:
استیون هِیز. (1394). درآمدی بر بافتارگرایی کارکردی (مبنای فلسفی ACT). علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز؟؟ سال؟؟ از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی HTTP://WWW.MRMZ.IR 
 
 
 

مطلب قبلی درآمدی بر بافتارگرایی کارکردی (مبنای فلسفی ACT): بخش اول
مطلب بعدی ACT را چگونه انجام بدهیم؟ (بخش اول)
چاپ
4206 به این مطلب امتیاز دهید:
1/0

لطفا برای ارسال نظر وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید

x
پیوستن به دریافت کنندگان پیامک های مرکز

  

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های تخصصی 

جهت دریافت اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی

 

 

 

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های ویژه عموم

جهت دریافت اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی