Anonym / شنبه, 22 آذر,1393 / دسته بندی ها: روانشناسی سلامت پنج درس جالبی که درباره درد مزمن یاد گرفتهام دکتر مل پوهل مترجم: علی فیضی این مطلب به سفارش مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی ترجمهشده است. در طول عمر حرفهای خودم بهعنوان یک پزشک همیشه باور داشتم که درد بر اساس آن ناهنجاریهای ساختاری یا فرایندهای بیماری قرار دارد که به سیستم عصبی آسیب میزند- مچ پایشکسته، زخم جراحی، درد کمر ناشی از فتق دیسک، دیابت یا بیماری عصبی. من فکر میکردم این درد با مصرف داروی مناسب، استفاده از وسایل طبی یا عمل جراحی قابلتحمل میشود. حتی در عجیبترین خوابهایم هم نمیدیدم که بالاخره میفهمم درد مزمن –یک بیماری پیچیده که با درد حاد کاملاً متفاوت است- با سیستم عصبی داخل کاسه سرمان یعنی مغز ارتباط دارد. درواقع با درمان صدها بیمار من متوجه شدم که قسمت زیادی از درد مزمنی که این بیماران میکشند توسط هیجانات و افکار آنها هدایت میشود. در این مقاله میخواهم پنج درسی را بیان کنم که در طول شش سال گذشته و در کار با افرادی که وابستگی به دارو و انواع درد مزمن داشتند یاد گرفتم. 1. درد مزمن واقعی است. برای بسیاری از افراد که به درد مزمن مبتلا هستند صحت این درد زیر سؤال است. بیمارانی که به درد مزمن مبتلا هستند بارها توسط دکترها، خانواده دوستان به شک و سوءتفاهم دچار میشوند. درد ذهنی است و هرکسی آن را بهصورت متفاوتی تجربه میکند. راهی برای اندازهگیری راحت و عینی درد یک نفر دیگر وجود ندارد. ادراک هر فرد از درد و ظاهر شدن درد در هرکسی بر اساس تعامل پیچیده عوامل هیجانی، روانشناختی و جسمانی او قرار دارد و همه اینها از مغز هر آدم سرچشمه میگیرند. درد مزمن بعضیاوقات دلیل مشخص و معینی ندارد اما این باعث کمتر واقعی شدن آن نمیشود. بعضی وضعیتها مثل فیبرومیالژیا، سردردهای مزمن و التهاب مثانه به نظر غیرواقعی یا مبالغهآمیز میآیند؛ اما این اشتباهی است که گروهی از درمانگران ناآشنا با درد مزمن مرتکب آن میشوند و به بیمار و خانواده او با شبهه واردکردن به صحت آن زیان میرسانند. 2. هیجانات تجربه درد مزمن را هدایت میکنند. تعداد زیادی از افرادی که من تحت درمان دیدهام درد هیجانی خود را درد جسمانی ادراک کرده و میخواهند آن را با دارو درمان کنند. این افراد مضطرب میشوند و کمرشان شروع به درد کردن میکند پس مسکن میخورند. این کار مفید نیست. اضطراب باعث آسیب بیشتر میشود. درد هیجانی بخش مهمی از درد مزمن است. بنا به تجربه من تنها بیست درصد درد مزمن حسی است و هشتاد درصد آن هیجانی است. پنج هیجان کلیدی منجر به بدتر شدن درد میشود: ترس، احساس گناه، خشم، احساس تنهایی و ناامیدی. مثلاً پاسخ رایج به تجربه حسی واکنش هیجانی است: کمرم درد میکند. لعنتی! نمیتونم امشب برم ورزش کنم... یک هفته تو رختخواب میمونم! این فرایند تفکر و احساس در پاسخ به افکاری به ذهن بعد از درد میاید روی میزان درد تأثیر بدی میگذارد. 3. مواد مخدر همیشه باعث بهترشدن وضعیت فرد مبتلا به درد مزمن نمیشود؛ بلکه ممکن است آن را بدتر بکند. مواد مخدر مسکنهای بسیار مؤثری هستند اما خیلی از افراد نسبت به دارویی که دو یا سه ماه مصرف میکنند تحمل پیدا میکنند و نیاز دارند تا میزان دارویشان بیشتر بشود. اینجا خطر بزرگی قایم شده است. هرچه میزان مصرف دارو در طول زمان بیشتر بشود وابستگی جسمی و احتمالاً اعتیاد سروکلهاش پیدا میشود. مواد مخدر مطمئناً برای درد حاد یا پای شکسته یا زخم جراحی یک درمان کوتاهمدت مناسب است؛ اما استفاده از آن برای درد مزمن منجر به مصرف میزان بیشتر، درد بیشتر، عملکرد بدتر و ناتوانی از عدم مصرف بدون ناراحتی زیاد میشود. مواد مخدر عوارض جانبی زیادی دارند و بعضیاوقات مصرف مواد مخدر درواقع منجر به درد بیشتر میشود. پدیدهای که به نام حساسیت زیاد به درد ناشی از مواد مخدر شناخته میشود. 4. برای عملکرد بهتر درمان بشوید. قطعاً هر پزشکی میتواند به بیمارش داروی کافی بدهد تا درد او موقتاً آرام بشود اما نهایت چنین درمانی بیهوشی کامل بیمار است. این هدف مناسبی برای درد مزمن نیست. اگر هدف ما از بین بردن کامل درد باشد وضعیت فرد درزمینهٔ فعالیت و مولد بودن بدتر میشود. در اغلب موارد از بین بردن کامل درد واقعگرایانه نیست. وقتی درد مزمن را درمان میکنیم بهبود عملکرد فرد را بایستی در نظر بگیریم. 5. انتظارات روی نتیجه درمان اثر میگذارد. قدرت ذهنی بسیاری از مبتلایان به درد مزمن پاسخ بسیاری از سؤالات آنها است. مطالعات زیادی وجود دارد که نشان میدهد اعتقاد به اثربخشی درمان منجر به آن اثربخشی واقعی درمان میشود. این باور منجر به تغییرات مهمی در مغز و بدن میشود که ترجمه این تغییرات یک تجربه متفاوت درنتیجه درمان میشود. در مورد درد مزمن میتوانیم از قدرت ذهن بیماران استفاده کنیم تا درد آنها کاهش پیدا بکند، حالشان بهتر بشود و عملکردشان بهبود پیدا کند. حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتاب شناسی زیر بلامانع است: پوهل، مل. (1393). پنج درس جالبی که درباره درد مزمن یاد گرفتهام. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز ؟؟ سال ؟؟ از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی HTTP://WWW.MRMZ.IR چاپ 5938 به این مطلب امتیاز دهید: 3/0 دیدگاه خود را درج فرمایید نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. پست الکترونیک: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید دیدگاه: لطفا یک نظر وارد نمایید افزودن دیدگاه