ویژه مطالعه برای متخصصان

مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی، قصد دارد مطالبی را با عنوان ویژه مطالعه متخصصان روانشناسی و مشاوره فراهم و انتشار نماید. از همکاران متخصص مرکز و دیگر اعضای حرفه انتظار می رود نسبت به تهیه و ارسال مطالب اقدام نمایند تا با نام خودشان در سایت منتشر شود.

 
م
وج سوم درمان های شناختی - رفتاری چیست؟

درمان­های مبتنی بر ذهن­آگاهی و پذیرش (treatments mindfulness- and acceptance-based ) به عنوان درمان­های موج سوم شناختی رفتاری شناخته می­شود. مداخلات مبتنی بر ذهن­آگاهی و پذیرش که دارای پشتوانه­ی تجربی هست شامل است بر: درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy ) یا ACT ، رفتار درمانی دیالکتیکی (Dialectical Behavior Therapy ) یا DBT ، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن­آگاهی (Mindfulness-Based Cognitive Therapy ) یا MBCT ، کاهش استرس مبتنی بر ذهن­آگاهی (Mindfulness-Based Stress Reduction ) یا MBSR .

موج اول با درمان­ های مبتنی بر مطالعات آزمایشگاهی رفتار و یادگیری ایجاد شد و نیروی برانگیزاننده­ی آن نارضایتی از رویکردهای روان­تحلیلی به روان­درمانی در دهه­ی 1950 بود. روش­های موج اول شامل شرطی عاملی، مهارت­آموزی، و روش­های مبتنی بر مواجهه بودند که به طور وسیعی مورد استفاده قرار می­گرفتند. موج دوم از این نیاز برآمد که لازم بود به طور مستقیم با شناخت­ها کار شود. در این موج بر نقش فرایندهای شناختی در پدیدآیی، بقاء و درمان اختلالات روانشناختی تاکید می­شود. از رویکردهای برجسته­­ی موج دوم می­توان به شناخت درمانی بک و درمان عقلانی- عاطفی الیس اشاره کرد. هر دو رویکرد بر شناسایی و اصلاح شناخت­های تحریف شده و غیرعقلانی تاکید داشتند. رویکردهای موج اول و دوم با هم یکپارچه شده و مجموعه وسیعی از درمان­ها تحت عنوان درمان­های شناختی رفتاری (CBT ) ایجاد کردند.

اخبار و رویدادهای جدید
0 10714

پیام تسلیت

 

مرکز مشاوره ی زندگی با نهایت تاسف و تاثر درگذشت برادر گرامی جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری را خدمت ایشان و خانواده‌ی محترمشان تسلیت عرض نموده و صبر جزیل  ‎برای ایشان آرزومند است.

0 21518

کارگاه های عموم

فرزند پرورری - مقابله با اهمالکاری - مدیریت خشم - ارتباط موثر بین فردی - تربیت جنسی - آموزش جراتمندی - مهارت های ارتباط موثر زناشویی

RSS
درمانجوی غیرقابل درمان؟
درمانجوی غیرقابل درمان؟
مدیر سایت
/ دسته بندی ها: تمرین عامدانه

درمانجوی غیرقابل درمان؟

رواندرمانی چگونه ممکن است به بیراهه برود

ترجمه و تالیف: علی فیضی

یافته‌ای مشهور در دنیای پژوهش دربارۀ عوامل اثرگذار در موفقیت رواندرمانی وجود دارد که بر اساس آن هشتاد الی هشتاد و هفت درصد موفقیت درمان وابسته به عواملی متعلق به درمانجو و بنابراین فرادرمانی است. این مساله می‌تواند تا حد زیادی تبیین کند که چرا برخی از درمانجویان سریع یا برخی دیگر به کندی به رواندرمانی پاسخ می‌دهند یا اصلاً رواندرمانی برایشان موثر واقع نمی‌شود. با این حال نمی‌توان این نکته را هم انکار کرد که فرایند و محتوای رواندرمانی هم می‌تواند در سود بردن یا نبردن درمانجو نقش داشته باشد و حتی درمانجویی را به وضعیتی غیرقابل درمان برساند. اما چگونه؟

یکی از اولین مسیرهای غیرممکن ساختن رواندرمانی برای بسیاری از درمانجویان همان آغاز رواندرمانی و از طریق برچسب‌های تشخیصی محصول نظام تشخیصی یا نظری رخ می‌دهد. مثلاً مورد اختلال شخصیت را در نظر بگیرید. وقتی چنین برچسبی به درمانجو می‌خورد احتمال زیادی دارد در ذهن رواندرمانگر و خود درمانجو انتظاراتی مبنی بر بسیار دشوار بودن تغییر ایجاد کند. همسو با چنین تفکری، رواندرمانگر ممکن است درمانجو را فردی ضعیف و ناتوان ببیند و از کاوش در یکی از قوی‌ترین منابع درمانجو برای سود بردن از رواندرمانی باز بدارد. این منبع همان «نظریۀ تغییر درمانجو» است: تبیین‌ها و راه‌حل‌های ممکن دربارۀ مشکلات از دید درمانجو و انتظاراتی که او از رواندرمانی دارد. همانطور که قبلاً نیز اشاره کرده‌ام این نظریه البته که در گفتگو با رواندرمانگر پرورش می‌یابد و ویراسته می‌شود اما نکتۀ اساسی همان توانا دیدن درمانجو برای مشارکت فعالانه در رواندرمانی است. این چنین نگاهی در وجود درمانجو منابع خردمندی و توانایی و اراده به تغییر را می‌جوید، او را عامل اصلی تغییر می‌بیند و برایش نقشی فراتر از گوش سپردن به رواندرمانگر خردمند و اجرای وفادارانۀ پیشنهادات واضح الگوی رواندرمانی مورد استفاده در نظر می‌گیرد.

همراستا با نکتۀ اول، دومین مسیر ایجاد وضعیت غیرممکن شدن رواندرمانی این است که رواندرمانگر انگیزش‌ها و ادراک‌های درمانجو را نادیده بگیرد. پدیده‌ای به نام درمانجوی خالی از انگیزه وجود ندارد. درمانجویان ممکن است همان انگیزش‌های ما را نداشته باشند اما خود پر از انگیزه‌های نیرومنداند. وقتی دیدگاه‌های ایشان نادیده گرفته یا رد یا ناارزنده‌سازی می‌شود، رخ دادن پدیدۀ «مقاومت» دور از انتظار نیست. در چنین مواقعی و از دید رواندرمانگر ناهمدل، درمانجو شروع به ناممکن ساختن رواندرمانی می‌کند. از سوی دیگر و از دیدگاه درمانجو، رواندرمانگر فردی نامراقب، بی‌علاقه و برخطا دیده می‌شود. در چنین وضعیتی رواندرمانی از رابطه‌ای مفید تبدیل به برخورد بین‌ فرهنگ‌ها می‌شود؛ برخوردی که برنده‌ای نخواهد داشت.

سوومین مسیر بیراهه رفتن رواندرمانی اصرار بر تکرار اقدامات به ظاهر درمانی اما ناکارآمد است. وقتی که پیشرفتی در کار نیست و حتی تلاش برای حل مشکل، خود مشکل‌آفرینی می‌کند ممکن است که رواندرمانگر از ترس/شرم ناسودمند بودن، به عدم پیشرفت درمانجو برچسب مقاومت بزند، او را به تلاش بیشتر و سخت‌تر تشویق کند و گزینۀ ارجاع دادن را مدنظر قرار ندهد. در چنین مواقعی به کار بردن مکرر راهبردهای ناسودمند به سختی ممکن است که نتیجه‌ای جز درجا زدن و یا پسرفت به دست بدهد. ‌

دکتر بری ال.دانکن از مشارکت در پروژه‌ای با عنوان «درمانجوی غیرقابل درمان» سخن می‌گوید. درسی که او و همکارانش از کار با نزدیک به 500 درمانجوی دشوار گرفته‌اند و برای ما بیان می‌کنند این دو نکته است: به اتحاد درمانی توجه ویژه‌ای داشته باشید و محترمانه و همدلانه در نظریۀ تغییر درمانجو کاوش کنید.

حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتاب‌شناسی زیر بلامانع است:

فیضی، علی. (1398). درمانجوی غیرقابل درمان: رواندرمانی چگونه ممکن است به بیراهه برود. علی فیضی (مترجم و نویسنده). برگرفته در روز/ ماه/سال  از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی http://mrmz.ir/

 

چاپ
7717 به این مطلب امتیاز دهید:
هیچ امتیازی موجود نیست

دیدگاه خود را درج فرمایید

افزودن دیدگاه

x
پیوستن به دریافت کنندگان پیامک های مرکز

  

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های تخصصی 

جهت دریافت اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی

 

 

 

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های ویژه عموم

جهت دریافت اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی