دکتر حمید پورشریفی / چهارشنبه, 20 دی,1396 / دسته بندی ها: مطالعه برای متخصصان, روانشناسی سلامت نوشتن بیانگر در محیط بالینی جیمز پنهبیکر مترجم: علی فیضی این متن به سفارش مرکز خدمات روانشناختی و مشاورۀ زندگی ترجمه شده است در مطالعات آزمایشگاهی، وقتی از افراد میخواهیم تا در مورد موضوعی که به لحاظ هیجانی آنها را درگیر کرده به مدت 15 الی 20 دقیقه در حداقل سه زمان جداگانه (در سه روز) بنویسند، سلامت آنها بهبود مییابد. بر اساس بیش از 200 آزمایش که در دو دهۀ قبل منتشر شده اکنون درک بهتری از این که نوشتن بیانگر چه زمانی و چرا موثر واقع میشود داریم. هرچند روش این مداخله در آغاز در بافتارهای پژوهشی مورد مطالعه قرار گرفت، اکنون میدانیم که کاربردهای قابل توجهی برای رواندرمانی و مشاوره دارد. در این مقاله من برخی از درسهایی که در آزمایشگاه یاد گرفتیم و ممکن است برای درمانگران مفید باشد را بیان میکنم. در 1986 من و ساندارا بِیل اولین مطالعه دربارۀ نوشتن بیانگر را منتشر کردیم. در این مطالعه از گروهی از دانشجویان خواسته شد که در مورد موضوعات مصنوعی یا تجربههای مربوط به سوانح تکاندهندۀ زندگیشان برای چهار روز متوالی بنویسند. جالبترین یافته این بود که آن دانشجویانی که در گروه سانحۀ تکاندهنده گمارده شده بودند بعداً دوبرابر کمتر از افرادی که درگروه کنترل بودند به خاطر بیماری به مرکز بهداشت دانشگاه مراجعه کردند. من که به عنوان روانشناس بالینی آموزش ندیده بودم از قدرت داستانهایی که دانشجویان گفته بودند و تشکر آنها بابت فرصتی که برای نوشتن دربارۀ تجربههای دردناک و اغلب مخفیشان به دست آورده بودند شگفتزده شدم. در چهل سال بعد از این مطالعه، دانشجویان من مقالات دیگری منتشر کردند که نشان میداد نوشتن بیانگر میتواند روی سیستم ایمنی بدن اثر بگذارد، طیف گستردهای از شکایات از بیماری را کاهش بدهد، سازگاری دانشجویان با دانشگاه را افزایش بدهد و حتی نمرههایشان را بیشتر کند. دیگر آزمایشگاهها با امتحان کردن راهنماییها، نمونهها و سنجههای نتیجه و محیطهای آزمایشگاهی متفاوت شروع به آزمون محدودیتهای نوشتن بیانگر کردند. بر اساس بیش از 200 مقالۀ منتشر شده، چهار فرتحلیل و مقالات بیشمار نظری دربارۀ نوشتن بیانگر اکنون درک بسیار بهتری از این نکته داریم که این مداخله چه زمانی موثر است و چه زمانی نیست. روش نوشتن بیانگر راهنمایی اولیه سرراست بود. معمولا آزمایشگر به افراد میگفت: «در چهار روز آینده، تکلیف شما نوشتن دربارۀ تکاندهندهترین یا ناراحتکنندهترین تجربهای است که تاکنون داشتهاید. در طول نوشتن میتوانید این رویداد را به دیگر جنبههای زندگی خود ربط بدهید. مثلا این اتفاق چگونه به کودکی، والدین و روابط، مدرسه یا کار شما با دیگران مربوط میشود. میتوانید این موضوع به این مسائل که در آینده میخواهید چه کسی باشید، در گذشته چه کسی بودهاید و اکنون چه کسی هستید ارتباط بدهید. میتوانید چهار روز متوالی دربارۀ سانحۀ تکاندهنده بنویسید یا هر روز دربارۀ چیزی متفاوت دست به قلم ببرید. در واقع بسیاری از افراد به هیچ وجه ترومایی نداشتهاند اما همۀ ما تعارضها یا عوامل استرسزای عمدهای داریم و شما هم میتوانید دربارۀ ایبن مسائل هم بنوییسید؛ اما هرگاه نوشتن دربارۀ چیزی را انتخاب کردید واقعا عمیقترین هیجانات و افکار خود را بکاوید.» در طول سالها، این راهنمایی وابسته به محققی که در مورد آن پژوهش کرده تغییر کرده است. بعضی اوقات از افراد خواسته شده دربارۀ تغییر و تحولی هیجانی به جای سانحۀ تکاندهنده بنویسید. در بسیاری از مطالعات از جمله برخی مطالعاتی که من انجام دادهام از افراد خواسته شده دربارۀ موضوعی مربوط به مطالعه بنویسند. مثلا ما از افرادی که شغلشان را از دست داده بودند، خواستیم تا دربارۀ این مساله بنویسند. از آنهایی که تشخیص سرطان پستان، ایدز یا دیگر بیماریها گرفته بودند اغلب خواستهایم که دربارۀ تشخیص خود بنویسند. تنها چیزی که ثابت مانده این است که افراد را تشویق کردهایم دربار، افکار و احساسات خود بنویسند و در همان زمان آزادند تا دربارۀ هرچیزی که ناراحتشان میکند از این روش استفاده کنند. یکی از جالبتوجهترین یافتهها این است که بسیاری از افراد حتی اغلب آنها، دربارۀ چیزهایی که من فرض میکردم برای ایشان اساسی است نمینویسند. مثلا در یکی از مطالعاتی که افراد به خاطر ایدز تحت درمان بودند، تنها تعداد کمی از افراد دربارۀ بیماری خودشان نوشتند. بسیاری از آنها دربارۀ روی مسائلی مثل روابط، پول یا تجربههای اولیۀ دوران زندگی خود نوشتند. بله، بیماری مرتبط بود اما نقشی که ایفا کرد آوردن دیگر مسائل به پیش روی بیمار بود. هرچند مطالعات دقیقی که نشان بدهد کدام ویژگی راهنمایی نوشتن بسیار مهم ایت وجود ندارد من بینش خودم را دربارۀ این که چه چیزی در محیط بالینی بهترین فایده را دارد بیان میکنم. اگر شما مطالعهای دیدید که رویکردهای جایگزینی را پیشنهاد کرد، راهبرد خود را تغییر بدهید تا با یافتههای پژوهشی متناسب باشد. نکات مهم در شیوۀ نوشتن بیانگر • حداقل سه بار و هربار به مدت 15 دقیقه بنویسید. فاصلۀ هربار میتواند مدت کوتاهی مثل 10 دقیقه یا به اندازۀ یک هفته باشد، فاصلۀ یک تا دو روزه ایدهال است. • در مورد موضوعات نوشتن به افراد آزادی عمل بدهید. افراد را تشویق کنید تا دربارۀ آنچه فکر میکنند ایشان را ناراحت میکند بنویسند نه چیزهایی که شما فکر میکنید آنها را اذیت میکند. • افراد را تشویق کنید تا تمام 15 دقیقه را بدون توجه به غلط املایی و دستورزبان بنویسند. اگر چیزهایی که میخواهند بنویسند تمام شد از ایشان بخواهید تا آنچه نوشتهاند را دوباره بنویسند. رابطۀ درمانگر-درمانجو و نوشتن بیانگر طی یک اتفاق عجیب، یکی از دانشجویانی که در اولین مطالعه بود یک سال بعد به رواندرمانگر مراجعه کرد. درمانگر این دانشجو در آن مطالعه دستیار من بود اما آن دانشجو را در زمان مطالعه ملاقات نکرده بود. در جلسۀ چهارم، این دانشجو داستانی شخصی را افشا کردا که دلیل اصلی مراجعۀ او به رواندرمانگر بود. بیان این داستان، درمانگر را به یاد چیزی انداخت در نوشتههای بیانگر خوانده بود. این مساله همیشه برای من جذاب بوده است که این دانشجو داستان دردناک مهمی را در سی دقیقۀ نوشتتن بیانگر افشا کرده اما تقریباً چهار جلسه منتظر مانده تا همان رویداد را برای درمانگر بازگو کند. در نوشتن بیانگر، ما همیشه این نکته را روشن میسازیم که شرکتکنندگان در پژوهش با (به جز مسائل قانونی رایج) با نوشتههای خود مربوط نخواهند شد. انها هیچ وقت دربارۀ نوشتههای خود بازخورد نمیگیرند. در برخی مطالعات شرکتکنندگان، نوشتههای خود را نگه میدارند و در برخی دیگر به محض اتمام نوشتن، آنها را نابود میکنند. هر نوع از مطالعه اثرات خاص خود را دارد. قرارداد اجتماعی پنهان بین شرکتکنندۀ در پژوهش و پژوهشگر با قرارداد مابین درمانگر و درمانجو متفاوت است. بعضی اوقات نوشتن سریعتر از درمان است چون درمانجو نیازی به تلاش برای اعتماد کردن به فردی دیگر ندارد. نوشتۀ آنها صرفاً برای خودشان و بدون مخاطبی خاص است. وادار ساختن درمانجویان برای این که نوشتۀ خود برای درمانگر یا دیگر اعضای گروه درمانی بخوانند ایدۀ مفیدی نیست. تنها شکست وحشتناک در پروژۀ نوشتن بیانگر که من از آن آگاهم مطالعهای است که در فلسطین اشغالی از نوشتن بیانگر به عنوان بخشی از جلسات گروهدرمانی برای درمانجویان مبتلا به PTSD استفاده شده بود. در این مطالعه بر خلاف دیگر مطالعات، شرکتکنندگان دربارۀ رویداد تکاندهندهای که تجربه کرده بودند نوشته و سپس نوشتۀ خود را برای دیگر اعضای گروه خوانده بودند. نتایج مطالعه نشان داد که در پایان مطالعه اعضای گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل، ناراحی و نشانههای جسمانی بیشتری داشتند. با توجه به مطالعات بعدی که نتایج مثبت نوشتن بیانگر برای افراد مبتلا به PTSD را نشان داد، من همیشه بر این باور بودهام که مشکل آن مطالعۀ خاص به بیان تجربۀ درونی برای دیگران بود. توصیههایی در مورد استفاده از نوشتن بیانگر در محیطهای بالینی • درمانجو باید صرفاً برای خودش بنویسد و آنچه نوشته را نباید برای درمانگر یا دیگران بیان کند. • اگر درمانجویی خواست تا آنچه نوشته را بیان کند، بهتر است او را ترغیب کنید که به جای خواندن نوشته دربارۀ آن صحبت کند. درمانجو با حرف زدن دربارۀ نوشته، این آزادی را دارد که آن تغییر بدهد تا نگاهی بهتر به خود بیندازد، به احساسات دیگران آسیبی نرساند یا به مسائلی بپردازد که در بافتار درمانی اهمیت بیشتری دارند. • در مشاوره با درمانجو دربارۀ کاری که میخواهد با نوشتههایش انجام بدهد بایستی به شدت محتاط بود. اگر اعضای خانواده یا دوستان درمانجو نوشتههای او را بیابند ممکن است اثرات مخربی حاصل بشود. نکتهای دربارۀ زمانبندی نوشتن در طول سالها، در مطالعات نوشان بیانگر از افراد خواسته شده تا چند روز یا هفته یا ماه یا سالها دربارۀ تحولات هیجانی خود بنویسند. هر چارچوب زمانی مشکلات خاص خودش را دارد. با این حال روشنترین یافته این است که نوشتن بلافاصله بعد از یک تحول و رویداد هیجانی پیشنهاد نمیشود. برخی درمانجویان واقعاً میخواهند که بعد از رویداد هیجانی بنویسند و بنا به تجربۀ من، خودشان بعداً گزارش میدهند که این کار برایشان مفید نبوده است. تقریبۀ همۀ مطالعات دریافتهاند که دعوت از افراد برای نوشتن بلافاصله بعد از یک رویداد مفید نیست و در برخی موارد مضر نیز است. از طرف دیگر، اگر افراد رویداد هیجانی عمدهای را سالها پیش تجربه کردهاند و میگویند که زیاد دربارۀ آن فکر نمیکنند، نوشتن دربارۀ آن مساله ممکن است صرفاً منجر به بیدار شدن افکار و خاطرات نامطلوب بشوند. اگر افراد به خوبی با رویدادهای هیجانی گذشته کنار آمدهاند پس اجازه بدهید شیاطین خفته، همانطور خوابیده بمانند. پیشنهاد من این است که بهترین زمان برای نوشتن دربارۀ تغییر و تحولات هیجانی زمانی است که افراد متوجه بشوند دربارۀ آن رویداد خیلی زیاد فکر میکنند. «خیلی زیاد» مقداری مبهم است. با این حال، اگر همسر شما سه هفته قبل فوت کرده است و به طور مداوم دربارۀ او فکر میکنید بایستی متوجه باشید که نشخوار فکری شما طبیعی است اما از دیگر سو، اگر کمربند خودتان را سه هفته پیش گم کردهاید و این مساله همچنان به شدت ذهن شما را مشغول کرده است، آن وقت این حالت در طبقۀ «خیلی زیاد» قرار میگیرد. اگر فرد دربارۀ چیزی «خیلی زیاد» فکر، رویاپردازی یا نگرانی میکند، نوشتن بیانگر میتواند برایش مفید باشد. نوشتن زیاد ممکن است که ناسالم باشد. من پیشنهاد میکنم که افراد تنها سه یا چهار بار بنویسند. اگر افراد بعد از این این مقدار نوشتن فایدهای کسب نکردند باید نوشتن را متوقف کرده و به دنبال چیزی دیگر بروند. اگر بعد از چهار بار نوشتن، باور داشته باشند که نوشتن به آنها کمک میکند میتوانند بیشتر بنویسند. در موارد خاص من افرادی را دیدهام که نوشتن بیانگر را به روزانه نوشتن تبدیل کردهاند و به شیوهای نشخوارگونه یک داستان را بارها برای خود تکرار کردهاند و هیچ بینش یا بهبودی در مورد شرایط نیافتهاند. پیشنهادانی برای زمانبندی • افراد را مجبور نکنید دربارۀ تغییر و تحولات هیجانی خود در اولین ساعات یا روزهای بعد از حادثه بنویسند. • به معیار «خیلی زیاد» پایبند باشید: اگر فرد دربارۀ یک رویداد به مقدار زیادی فکر یا نگرانی میکند آنگاه نوشتن میتواند مفید باشد. • از درمانجو بخواهید سه الی چهار روی بنویسد. اگر مفید نبود چیز دیگری را امتحان کنید. • مراقب باشید که نوشتن را به نوع دیگری از نشخوار فکری و نگرانی تبدیل نکنید. نوشتن به عنوان بخشی از درمان: با دانشمند درونی خود در ارتباط باشید در طول 50 سال گذشته، از انواع مختلف نوشتن بیانگر به عنوان تمرین خانگی در رواندرمانی استفاده شده است. فرض من بر این نیست که نوع خاصی از روش نوشتن بیانگر برای هر درمانجویی بیشترین فایده را دارد؛ بلکه درمانگران را تشویق میکنم که شیوههای مختلف نوشتن را در فرایند درمان امتحان کنند. برخی از راهبردهایی که من از آنها استفاده کردهام از این قرارند: نوشتن در اتاق انتظار: اولین 5-10 دقیقۀ درمان برای برقراری ارتباطات اجتماعی صرف میشود. چندسال پیش یک درمانگر را ترغیب کردم از درمانجویان خود بخواهد که ده دقیقه قبل از شروع جلسه دربارۀ مهمترین مسائلی که با آن درگیر هستند بنویسند. درمانجویان نوشتههای خود را نگه میداشتند و آنها را برای درمانگر نمیخواندند یا این نوشتهها را به او نمیدادند. آن درمانگر بعداً به من گزارش داد که درمانجویانش موقع شروع جلسه تمرکز بیشتری داشتند. تمرینات خانگی: آنچه برای یک درمانجو مفید است امکان دارد برای دیگری مفید نباشد. من قبلا دریافتهام که برخی افراد از نوشتن با دست غیرمسلط سود بردهاند و برخی دیگر از نوشتن با دست مسلط. برخی دوست دارند همراه با نوشتن نقاشی کنند و برخی دیگر نه. یکی از روشهایی که اخیراً از آن زیاد استفاده کردهام «نوشتن با انگشتان» است. در این روش از افراد خواسته میشود دربارۀ تجربۀ هیجانی خود با انگشتانشان روی هوا بنویسند تا دیگران حتی نتوانند آنچه ایشان مینویسند را ببینند. نکتۀ جالب توجه این بوده که استفادۀ من از نوشتن با انگشتان با صدها درمانگر در کارگاهها نتایجی به بار آورده است که نشان میدهد این روش به اندازۀ نوشتن با خودکار و کاغذ مفید است. برای درمانجویانی که مقاومت زیادی در برابر نوشتن دارند، برخی شواهد نشان میدهد که نوشتن در بازۀ زمانی بسیار کوتاه -حتی به اندازۀ 3 الی 5 دقیقه- میتواند مفید باشد. پیشنهادهایی برای یافتن دانشمند درونی • متون علمی دربارۀ نوشتن بیانگر را مطالعه کنید تا بدانید که چه چیزی موثر است و چه چیزی موثر نیست. مقالههای نو هر هفته یا دو هفته یکبار بیرون میآیند. • به طور مداوم متون علمی و شهودهای خودتان را مورد پرسش قرار بدهید. تلاش کنید معیارهایی عینی داشته باشید نا آنچه برای درمانجویان موثر است را اندازهگیری کنید. • به روش نوشتن بیانگر اعتقاد بی حد و حصر نداشته باشید. متون پژوهشی نشان میدهد که این روش تا حد نسبتاً کمی موثر است. این روش سریع و ارزانی است که انجام آن به تخصص کمی نیاز دارد. برای انجام نوشتن بیانگر به هیچ پروانه یا اعتبارنامهای نیاز نیست. فقط این روش را به کار ببندید و ببینید که به چه میزان موثر است. دستورالعمل اساسی نوشتن بیانگر دکتر پنهبیکر در چهار روز آینده درباره یک تغیییر و تحول هیجانی که بیشترین تاثیر را روی زندگی شما گذاشته است عمیقترین احساسات و افکاری که دارید را بنویسید. در این نوشتن خودتان را واقعا رها کنید و درباره آن اتفاق و این که چطور روی زندگی شما اثر گذاشته است کاوش کنید. ممکن است این رویداد را به دوران کودکی، روابط خود با شرکای عاطفی و افرادی که عاشقشان بودید یا اکنون عاشقشان هستید و یا حتی پیشۀ خود ربط بدهید. به طور مداوم و برای 20 دقیقه بنویسید. به عمیقترین افکار و احساسات خود اجارۀ بروز بدهید و در آنها کاوش کنید. پنهبیکر، جیمز. (1396). نوشتن بیانگر در محیط بالینی. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز ماه/سال از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی http://mrmz.ir/ چاپ 8443 به این مطلب امتیاز دهید: 4/0 دیدگاه خود را درج فرمایید نام: لطفا نام خود را وارد نمایید. پست الکترونیک: لطفا یک آدرس ایمیل وارد نمایید لطفا یک آدرس ایمیل معتبر وارد نمایید دیدگاه: لطفا یک نظر وارد نمایید افزودن دیدگاه
تبریک خدمت آقای دکتر مرتضی کشمیری بهمن 23, 1399 0 5145 تبریک خدمت آقای دکتر مرتضی کشمیری جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی، نایل شدن به دکتری تخصصی روانشناسی بالینی را خدمتتان تبریک عرض مینماید.
پیام تسلیت خرداد 22, 1399 0 10714 پیام تسلیت مرکز مشاوره ی زندگی با نهایت تاسف و تاثر درگذشت برادر گرامی جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری را خدمت ایشان و خانوادهی محترمشان تسلیت عرض نموده و صبر جزیل برای ایشان آرزومند است.
ساعت کاری مرکز مشاوره زندگی در خرداد ۱۳۹۹ اردیبهشت 03, 1399 0 6811 ساعت کاری مرکز مشاوره زندگی در خرداد ۱۳۹۹
پیامی کوتاه به مراجعان: مشاورههای غیرحضوری هم اثربخش هستند. فروردین 20, 1399 0 7738 پیامی کوتاه به مراجعان: مشاورههای غیرحضوری هم اثربخش هستند. دکتر حمید پورشریفی - روانشناس سلامت - مدیر مسئول مرکز مشاوره زندگی
اطلاعیه مرکز مشاوره زندگی در مورد مشاوره غیرحضوری اسفند 05, 1398 0 5634 اطلاعیه مرکز مشاوره زندگی در مورد مشاوره غیرحضوری
کارگاه های عموم مهر 19, 1396 0 21518 کارگاه های عموم فرزند پرورری - مقابله با اهمالکاری - مدیریت خشم - ارتباط موثر بین فردی - تربیت جنسی - آموزش جراتمندی - مهارت های ارتباط موثر زناشویی