استیضاح؛ اولین نقطۀ عطف در مقابله با آسیبهای اداری
بخش چهارم داستانهای «من و سازمانِ نظام»
داستانهای «من و سازمانِ نظام»
بخش چهارم؛ استیضاح؛ اولین نقطۀ عطف در مقابله با آسیبهای اداری
دکتر حمید پورشریفی
19 خرداد 1402
سخنِ آغازین
انسانها تاریخ را پشتِ سر میگذارند و معمولا در لحظاتِ حساسِ تصمیمگیری، یا بر اساسِ هیجانِ آخرین رخداد یا بر اساسِ سوگیریِ حافظهای و فقط توجه به بخشِ خاصی از تاریخِ تجربه شده، عمل میکنند.
مرورِ تاریخِ معتبر، کمک میکند تصمیمهای منطقیتری بگیریم؛ برای پیشبینیِ رفتارِ انسانها در آینده، بهجای تک رفتار، به رفتارهای تکرار شدۀ آنها توجه کنیم؛ و از نگاهِ همه یا هیچ به انسانها دور شویم، چرا که انسانی وجود ندارد که همۀ رفتارهایش «خوب» یا «بد» باشد.
این شماره: استیضاح؛ اولین نقطۀ عطف در مقابله با آسیبهای اداری
در ابتدای دورۀ سوم، اقدامات خوبی توسط دکتر اللهیاری، رئیس وقت سازمان انجام گرفت: تعامل بسیار خوبِ سازمانِ نظام با مجلس و دولت و آثار مثبتِ آن از جمله اختصاصِ ردیف بودجۀ مستقل، دستورِ اختصاصِ ساختمان به سازمان مرکزی و شوراهای استانی توسط رئیس جمهور و نیز بازنگری آییننامۀ ساماندهی و اعتباربخشی مراکز مشاوره توسط هیات دولت. شایان ذکر است در دورههای اول و دوم، با ریاست دکتر افروز، اقدامات مثبتی در خصوص ساختمان سازمان انجام شده بود و اقدام دکتر اللهیاری را میتوان یک پیگیری در راستای اقدامات قبلی در نظر گرفت. همچنین در این دوره همچنین طرح چالشانگیزِ صدورِ پروانه به روحانیون در ازای یک دورۀ آموزشی که در دورۀ دوم توسط دکتر افروز، رئیس وقت سازمان، شروع شده بود، با نقدهای جدی شورای مرکزی و پیگیری دکتر اللهیاری متوقف شد. البته دکتر افروز مطرح کرده اند که « قرار نبود پروانهای خلاف قانون سازمان به احدی داده شود».
در کنار اقدامات خوبی که در حال وقوع بود، آسیبهای اداری چندی دیده یا شنیده میشد که نگرانکننده بودند؛ عدم رعایتِ نوبتِ متقاضیانِ پروانۀ اشتغال در کمیسیونهای تخصصی؛ نادیده گرفتنِ استقلالِ عملِ کمیسیونهای تخصصی و اِعمال فشار به آنها در تصمیمگیری؛ دُور زدن کمیسیونهای تخصصی از طریق کمیسیونِ بحثانگیز تلفیق؛ صدور پروانۀ اشتغال توسط کمیسیونی که هنوز شکل نگرفته بود؛ هدایت بحثانگیزِ کمیسونِ تخصصی روانشناسی بدون حضور رییس و نایب رییس؛ عدم دعوت از برخی از اعضای مصوب کمیسیونها و در عین حال دعوت از افراد غیرعضو.
از آنجا که اکثریت آسیبها در حوزۀ صدور پروانه و کمیسیونهای تخصصی انجام گرفته بود، با توجه به سِمت «معاون نظارت حرفهای و امور کمیسیونها»، در کنار سِمتهای دیگر («مشاور عالی رئیس سازمان» و «سرپرست معاونت انتظامی»)، لازم بود در خصوص این موارد، دکتر محمدحاتمی پاسخگو باشد.
اینچنین بود که در جلسه 4 اسفند 1393 شورای مرکزی، ورود به استیضاح دکتر حاتمی را مطرح کردم. در این خصوص مقاومتِ جدی از ناحیۀ دکتر اللهیاری وجود داشت. درخواست رای گیری مخفی و کتبی را مطرح و بر آن اصرار کردم تا اینکه رایگیری انجام شد و نتیجهای حاصل شد که گویا دکتر اللهیاری انتظار آن را نداشت. از 13 عضو شورای مرکزی، 9 نفر، یعنی قریب 70 درصد از اعضای شورلای مرکزی، موافق ورود به استیضاح بودند. یکی از معاونین به دکتر اللهیاری گفت حواست جمع باشد این نتیجه میتوانست نصیب خودت باشد. در ادامۀ جلسه، دلایل خود را برای استیضاح بیان کردم و دکتر حاتمی پاسخهایی را ارایه کرد. در نهایت درخواست رای گیری داشتم که دکتر اللهیاری، تصمیمگیری را به جلسۀ بعدی موکول کرد که نوعی زمان خریدن ادراک میشد.
بعد از جلسه 4 اسفند، موارد استیضاح را با ذکر مستندات، در 20 بند و 10 صفحه، در اختیار شورای مرکزی قرار دادم. جلسۀ بعدی روز دوشنبه 11 اسفند 1393 تشکیل شد. در ابتدای این جلسه، صحبتهایی توسط دکتر فتحی آشتیانی صورت گرفت مبنی بر این امر که اگر آسیبی هست صرفا متوجه یک معاون نیست و رییس سازمان نیز در آن مسئولیت جدی دارد؛ جملهای که من هم با آن موافق بودم. دکتر افروز هم ابتدا صحبتی مشابه سخنان دکتر فتحی آشتیانی انجام داد ولی در ادامه بهنوعی کلیت استیضاح را زیر
سؤال برد که نشاندهندۀ چرخش جدی از موضعگیری قبلیشان بود. دلیل این چرخش را نه آن زمان و نه الان بعد از گذشت قریب 8 سال و اندی درک نکردهام. استیضاح، همان امری که در مجلس انجام میشود یا معادل فارسی آن یعنی توضیح خواستنِ اعضای شورای مرکزی از مسئولان اجرایی سازمان، وظیفۀ اعضای شورای مرکزی در پیشگیری از آسیبهاست. ورود به استیضاح، یعنی آسیبی ادراک شده است و سعی میشود وجود آن مورد بررسی قرار گیرد. تغییر در چنین روندی، ممکن است «لطف به» یا «پاسخ به لطفِ» همکار باشد اما بیشک ناهمخوان با قسم یک منتخب جامعۀ روانشناسی در دفاع از حقوقِ روانشناسان است. بههرحال جلسه ادامه یافت و بعد از پاسخِ مکتوب و نیز دفاع طولانی دکتر حاتمی و فرصت کوتاه برای اظهارات من، تصمیمگیری به بررسی بازرسان (دکتر فرزاد، دکتر علیپور و دکتر یاریاری) موکول شد.
هرچند استیضاح ابتدا در صورتجلسه ذکر نشد و بعد از اعتراضِ من با کمترین توضیح ممکن در صورتجلسه درج شد؛ هرچند از پیگیری موارد استیضاح توسط بازرسان و گزارش آن به شورای مرکزی، همانند بسیاری از کمیتههای حقیقتیاب در کشور، خبری نشد؛ هرچند بعد از استیضاح، اولین ترکشِ مقابله با آسیبهای اداری تجربه شد و نامۀ زیرآبزنیِ اینجانب به دانشگاه تبریز نوشته شد تا مرا از چنین اقدامهایی در آینده باز دارد، نامهای که با امضای معاون پشتیبانی وقت و گویا بهدستور مسئولان سازمان نوشته شده بود و دکتر اللهیاری و دکتر حاتمی تاکنون نقش خود را در آن انکار کردهاند!!؛ با وجود همۀ این موارد، این استیضاح یا طلب توضیح، بی تاثیر نبود و حداقل چند ماه بعد از آن، آسیبهای اداری کمتری گزارش شد و این اقدام به اولین نقطه عطف در مقابله با آسیبهای اداری تبدیل شد.
این داستان ادامه دارد ...
برخی از بخشهای آتیِ «داستانهای من و سازمانِ نظام»
- کارورزی، مرحم و زحمی با بلاتکلیفی
- صف طولانیِ پروانۀ اشتغال: راهکارها و مقاومتها
- آخرین باری که استانها جان میگیرند، 1394
- مصوبۀ 14 تیر 1395؛ دومین نقطۀ عطف در مقابله با آسیبهای اداری
- کمپینهای احیای سازمان؛ نقطۀ عطف در مقابله با آسیبهای مالی
- تجربۀ اولین دادگاه در مسیرِ احیای سازمان
- پیشگیری از آسیبهای بعدی، نامۀ سرگشاده و تجربۀ دومین دادگاه
- تلاش برای استقرار ارکان سازمان و تجربۀ سومین دادگاه
- «شکایت فرزند علیه پدر»؛ حکایتی از شکایتِ سازمان نظام از انجمن روانشناسی ایران
- مجمع عمومی سازمان؛ از مقاومتها تا ابهامها
- دورۀ چهارم سازمان نظام؛ از چالشها تا بیکفایتیها
- سازمان نظام روانشناسی و مشاوره به کجا ره میسپارد؟
- قانونِ سازمان نظام؛ از ضرورت اصلاح تا نگرانیها
- انتخاباتِ سازمان نظام؛ چه کسانی در تاخیر آن مقصرند؟
- سرانجامِ پروانۀ اشتغال چیست؟
موارد منتشر شدۀ مرتبط با «داستانهای من و سازمانِ نظام»
- «سازمان نظام روانشناسی و مشاوره؛ از چالهها تا چاهها»، «برای حالِ خوبِ حرفه چه باید کرد؟».
- دیباچه
- استانها جان میگیرند، 1390
- شورای مرکزی در دورۀ سوم: از انتظار تا واقعیت
- استیضاح؛ اولین نقطۀ عطف در مقابله با آسیبهای اداری
توجه، توجه:
اگرچه «داستانهای من و سازمان نظام» با هدف کامل کردن گشتالت «چالهها» به نگارش در میآید، اما لازم است از تمرکزِ صرف به چالهها خودداری کنیم و با حساسیتِ بیشتری به «چاهها» بپردازیم.
اگر «چالهها و چاهها» برایتان مفهوم نیست پیشنهاد میشود، نوشتۀ «سازمان نظام روانشناسی و مشاوره؛ از چالهها تا چاهها» را مطالعه نمایید که بهتاریخ 7 فروردین 1402 بهنگارش درآمده و در رسانههای نویسنده و در خبرنامۀ بهار 1402 انجمن روانشناسی ایران درج شده است.