تبریک خدمت آقای دکتر مرتضی کشمیری بهمن 23, 1399 0 5143 تبریک خدمت آقای دکتر مرتضی کشمیری جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی، نایل شدن به دکتری تخصصی روانشناسی بالینی را خدمتتان تبریک عرض مینماید.
پیام تسلیت خرداد 22, 1399 0 10707 پیام تسلیت مرکز مشاوره ی زندگی با نهایت تاسف و تاثر درگذشت برادر گرامی جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری را خدمت ایشان و خانوادهی محترمشان تسلیت عرض نموده و صبر جزیل برای ایشان آرزومند است.
ساعت کاری مرکز مشاوره زندگی در خرداد ۱۳۹۹ اردیبهشت 03, 1399 0 6805 ساعت کاری مرکز مشاوره زندگی در خرداد ۱۳۹۹
پیامی کوتاه به مراجعان: مشاورههای غیرحضوری هم اثربخش هستند. فروردین 20, 1399 0 7731 پیامی کوتاه به مراجعان: مشاورههای غیرحضوری هم اثربخش هستند. دکتر حمید پورشریفی - روانشناس سلامت - مدیر مسئول مرکز مشاوره زندگی
اطلاعیه مرکز مشاوره زندگی در مورد مشاوره غیرحضوری اسفند 05, 1398 0 5627 اطلاعیه مرکز مشاوره زندگی در مورد مشاوره غیرحضوری
کارگاه های عموم مهر 19, 1396 0 21509 کارگاه های عموم فرزند پرورری - مقابله با اهمالکاری - مدیریت خشم - ارتباط موثر بین فردی - تربیت جنسی - آموزش جراتمندی - مهارت های ارتباط موثر زناشویی
Anonym / شنبه, 29 فروردین,1394 / دسته بندی ها: موج سوم رفتار درمانی چه چیزی باعث میشود از خود متنفر بشویم؟ بخش اول جسیکا دور ترجمه و تلخیص: علی فیضی این متن به سفارش مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی ترجمهشده است. افسرده، مضطرب، خجالتی، زشت، نامحبوب، ترسو، احمق، ناجور، ناقص- این فهرست بیانتهاست. وقتی افراد پیشینه طولانی در تنبیه و سرزنش خود دارند، با مفاهیمی که این افکار میسازند آمیختهشده و به این باور میرسند که خود واقعی آنها مشکل دارد. درنتیجه درمانجویان (اگر صادق باشیم اغلب ما) فکر میکنند صفات بدی دارند و از خودشان خجالت کشیده و متنفر میشوند. اما با هر صفت متفاوتی هم که آمیخته باشیم، یکچیز در میان همه ما مشترک است و آنهم به رگبار انتقاد بستن و دوستنداشتن خودمان به خاطر خود پندارهای است که در ذهن داریم. بنا به گفته دانشمندان علوم رفتاری بافتاری پاسخدهی به ارتباط استنتاج شده نیروی پیشران این چرخه است. بسیاری از این برچسبها از خاک لحظات دردناک تاریخچه زندگی ما ریشه سر برمیآورند. از طریق تغییر کارکردهای محرکی که در قلب چهارچوب دهی ارتباطی قرار دارد –که تا حدود زیادی یک فرایند خودکار- درد و اغلب شرمی که این لحظات باعث میشوند به خاطرات این لحظات میچسبند و چون خود این خاطرات مربوط به شبکه ارتباطی وسیعی به نام خویشتن است، به تمام خویشتن، تجارب و رفتارهای ما نیز برچسب دردناک و شرمناک زده میشود. این فرایند منجر به شکلهای متفاوت نفرت از خود و شرمگینی از خود میشود؛ که شامل تفکر خودکشی گرا، رفتار آسیب زنی به خود، خودگویی به شکل تنبیه خود یا برعکس خودستایی کردن، تظاهر کردن، نشخوار فکری، خجالت دادن به خود و تجزیه شخصیت میشود. آمیختگی با خویشتن بهعنوان محتوا یا برچسبهایی که به تجربه خود میزنیم اغلب توسط مراقبین یا همسالان با گفتن جملات زیر برانگیخته و تقویت میشود: حمید کوچولو یک پسر خجالتی است. حقت بود! آخر چقدر احمقی که اینو ندیدی؟! لیاقت هیچچیز را نداری! ببینید خرس گنده دارد دوباره گریه میکند بهزودی این گفتار دیگران درونی شده و تبدیل به خودگویی تحقیرآمیز میشود. حالا به نظر شما جای تعجب دارد که تنفر از خود عمیق اینقدر شایع است؟ به خاطر همین پویش، ازنظر بالینی مهم است درمانجویان حس منعطفتری درباره خود داشته باشند. به این طریق آنها میتوانند از خودپندارههای خشکی که رفتار آنها را تحت نفوذ خود درآورده جدا بشوند. همانطور که قبلاً گفته شد خودپندارههای ما تا حد زیادی محصول تاریخچه یادگیری ما، مخصوصاً تاریخچه ارتباطی ما با مراقبین و شمایلهای دلبستگی است. خویشتن تابع رفتار کلامی است و به درنتیجه تبدیلشدن به یک انسان مجهز به کلام پدیدار میشود. در آغاز زندگی کودکان زبانی برای تجربه درونی خود بهغیراز همانی که برای تجربه حسهای خود به کار میبرند ندارند؛ و ازآنجاییکه موقعیتیابی تجربه حسی برای بقای فیزیکی لازم است، همانطور که اسکینر اشارهکرده دنیای تجربه درونی صرفاً به خاطر دیگر اعضای جامعه کلامی اهمیت پیدا میکند. به این دلیل و از طریق تعامل اجتماعی ما سبکهای تعامل با تجربه درونی را یاد میگیریم. به همین خاطر است که اکثر افراد صدای مراقبین خود را در خودگوییهای درونی خود میشنوند. فرد چگونه یاد میگیرد که بخشی از دنیا را که فقط خود میبیند بشناسد و نامگذاری کند؟ چطور یاد میگیریم روی احساسی که به غیر خودمان کس دیگری نمیبیند اسم بگذاریم؟ چون مراقبین ما دسترسی مستقیمی به مثلاً وضعیتها یا حسهای بدنی ما ندارند بخش معینی از این فرایند یادگیری حدسی است؛ یعنی آنها بر اساس رفتار قابلمشاهده کودک روی تجربههای درونی او اسم میگذارند. با ابن حساب در بهترین حالت؛ توصیفات ما از رویدادهای درونی دقت توصیفات ما از چیزها یا رویدادهای آشکار را ندارد. یادگیری محیطی مداوم نیازمند این است که مراقبین توجه دقیقی به نشانههای ظریف داشته باشند و به همین خاطر بایستی بهصورت انعطافپذیری با اطلاعاتی که از طریق مشاهده بیشتر به دست میآید سازگار بشوند. وقتی مراقبین دچار استرس هستند، دور از دسترساند، خستهاند، اجتناب میکنند یا بهشدت احساساتی میشوند یا خودشان محصول تاریخچه یادگیری منقطع هستند، احتمال پاسخدهی مناسب به کودکان کمتر میشود. در غیاب این پاسخدهی هم احتمال اینکه کودکان بهطور مناسب یاد بگیرند تجربه درونی خود را شناخته و آن را بهصورت یک پدیده طبیعی بپذیرند پایین میآید. در این شرایط ممکن است به یک کودک در حالتی که گرسنه است گفته شود که تو عصبانی هستی یا ممکن است وقتیکه کودک واقعاً غمگین است به او گفته شود که غمگین نیستند یا نباید غمگین باشند. تکرار چنین تجربههایی در طول دوران آغازین رشد ممکن است منجر به مشکل داشتن در نامگذاری صحیح احساسات یا خواسته بشود؛ یعنی فرد نمیتواند تحت کنترل محرک درونی به بیان تجربه درونی خود بپردازد؛ بلکه در عوض به دنبال نشانههای بیرونی از دیگران برای فهم افکار و احساسات خودشان میگردد. تجربه درونی چنین فردی آنقدر کم توجه دریافت کرده است که هیچ کلمهای برای توصیف آن ندارد. در بسیاری از موارد، چنین افرادی یاد گرفتهاند که بهجای توجه به تجربه درونی و پذیرش آن بهعنوان یک رویداد گذرا از آن بترسند؛ آن را انکار و یا قضاوت کنند. در موارد شدید، وقتی تلاشهای اولیه برای نام دهی به احساسات، افکار و تمایلات بهطور مداوم یا غیرقابلپیشبینی تنبیهشده است، فرد ممکن است دچار فوبیای تجربه درونی بشود. دنیای تجربه درونی به این صورت تبدیل به جایی ناآشنا، پرآشوب، پرفریب، پر از تاریکی، تهدید و نقص میشود؛ و به همین دلیل تنفر از خود، شرم و ترس و تحملناپذیری تعارض درونی تقویت میشود. درنتیجه ممکن است درمانجویان بگویند که نمیدانند چه احساس یا فکری دارند. ممکن است نتوانند حسهای درونی خود را توصیف کنند یا روی هیجانات خود اسم بگذارند و احتمالاً فقط بتوانند به مکان احساسات خود در سرشان اشاره کنند یا نسبت به هرگونه تلاش برای یاریرساندن به تماس با تجربه درونی مثل تمرینات توجهآگاهی با چشمان بسته واکنش بدی نشان بدهند. برای مطالعه بخش دوم این مطلب همچنان با ما همراه باشید. منبع: HTTPS://WWW.NEWHARBINGER.COM حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتابشناسی زیر بلامانع است: جسیکا دور. (1394). چه چیزی باعث میشود از خود متنفر بشویم؟ بخش اول. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز؟؟ سال؟؟ از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی HTTP://WWW.MRMZ.IR مطلب قبلی استفاده از لحظه حال برای ایجاد تغییری بنیادین مطلب بعدی چه چیزی باعث میشود از خود متنفر شویم؟ بخش دوم چاپ 3911 به این مطلب امتیاز دهید: هیچ امتیازی موجود نیست لطفا برای ارسال نظر وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید