تبریک خدمت آقای دکتر مرتضی کشمیری بهمن 23, 1399 0 5196 تبریک خدمت آقای دکتر مرتضی کشمیری جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی، نایل شدن به دکتری تخصصی روانشناسی بالینی را خدمتتان تبریک عرض مینماید.
پیام تسلیت خرداد 22, 1399 0 10788 پیام تسلیت مرکز مشاوره ی زندگی با نهایت تاسف و تاثر درگذشت برادر گرامی جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری را خدمت ایشان و خانوادهی محترمشان تسلیت عرض نموده و صبر جزیل برای ایشان آرزومند است.
ساعت کاری مرکز مشاوره زندگی در خرداد ۱۳۹۹ اردیبهشت 03, 1399 0 6857 ساعت کاری مرکز مشاوره زندگی در خرداد ۱۳۹۹
پیامی کوتاه به مراجعان: مشاورههای غیرحضوری هم اثربخش هستند. فروردین 20, 1399 0 7791 پیامی کوتاه به مراجعان: مشاورههای غیرحضوری هم اثربخش هستند. دکتر حمید پورشریفی - روانشناس سلامت - مدیر مسئول مرکز مشاوره زندگی
اطلاعیه مرکز مشاوره زندگی در مورد مشاوره غیرحضوری اسفند 05, 1398 0 5670 اطلاعیه مرکز مشاوره زندگی در مورد مشاوره غیرحضوری
کارگاه های عموم مهر 19, 1396 0 21560 کارگاه های عموم فرزند پرورری - مقابله با اهمالکاری - مدیریت خشم - ارتباط موثر بین فردی - تربیت جنسی - آموزش جراتمندی - مهارت های ارتباط موثر زناشویی
Anonym / جمعه, 19 دی,1393 / دسته بندی ها: موج سوم رفتار درمانی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد: از نظریه تا درمان (قسمت سوم) دکتر کرک استروساهل مترجم: علی فیضی این متن به سفارش مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی ترجمهشده است. توصیف فرایندهای درمانی ACT ACT را میتوان به مؤلفههای موضوعی تقسیم کرد که بعضیاوقات بهصورت یک توالی قابل پیشبین رخ میدهند. بااینحال بایستی بدانیم که اهمیت و برجستگی نسبی هرکدام از موضوعات نقطه تمرکز و راهبردهای درمان را مشخص میکند. خیلی از اوقات لازم نیست که درمانجو را با تمامی مراحل ACT مواجه کنیم. بعضی از درمانجویان از قبل راهبردهای توجهآگاهی و پذیرش را تجربه کردهاند و میتوانند بهآسانی از این راهبردها در یک چهارچوب مناسب استفاده کنند. بااینحال ممکن است همین درمانجویان در انجام متعهدانه اقدام ارزشمند مشکلاتی داشته باشند. با چنین درمانجویی، نقطه تمرکز درمان بایستی واضحسازی ارزشها، تفاوت گذاشتن بین فرایندهای زندگی و نتایج زندگی و نظیر اینها باشد. من در این مجموعه مطالب موضوعهای اصلی درمان را بهعنوان مرحله درمان توصیف میکنم و ترتیب این مراحل بر اساس منطق ACT درباره به وجود آمدن رنج روانشناختی انسان و شیوه مقابله با آن است. مرحله اول: ناامیدی سازنده هدف ناامیدی سازنده کمک به درمانجو است تا متوجه شود که دستور کار تغییر فرهنگی ناکارآمد است. دستور کار تغییری که درمانجو معمولاً با خود به جلسه میآورد شامل تعیین علت رنج بردن و سپس از بین بردن علت است تا مشکل از بین برود. چنین دستور کاری معمولاً به گزارهای علت و معلولی میشود: اگر اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشم دیگر در موقعیتهای جدید اجتماعی اینقدر مضطرب نخواهم شد. هدف درمان بیشتر کردن اعتمادبهنفس من است تا اضطرابم از بین برود. مسئله کارآمدی اساس ACT است. درمانجویان معمولاً این راهبردهای تغییر -بهظاهر عقلانی- را بااینکه هیچوقت به درد نخوردهاند بارها تکرار کردهاند هرچه قدر برای به دست آوردن اعتمادبهنفس تلاش کنید، کمتر اعتمادبهنفس خواهید داشت. پیروی مراجع از قواعد ذهنی هر فایدهای هم داشته باشد این ضرر مهم را دارد که اثرات اصلاحکننده تجربه مستقیم را از بین میبرد. درمانجو علیرغم اینکه تجربه مستقیمش نشان میدهد راهبردهای اجراشده توسط او محکومبه شکست است، آن راهبردها را بارها و بارها تکرار میکند. در ACT درمانگر میپرسدم: میخواهید کدامیک را باور کنید؟ تجربهتان را یا ذهنتان را؟ اغلب هدف بالینی در این مرحله فقط این است که مراجع دست از راهبردهای بیفایده مورداستفاده خود بردارد. همزمان درمانگر تلاش میکند تا در درمانجو این آمادگی را ایجاد کند که مشکل را در بافتار بزرگتری ببینید. مرحله دوم: کنترل کردن مشکل است نه راهحل در این مرحله، درمانجو با ماهیت متناقض و ناکارآمد راهبردهای کنترل و محو کردن تجربههای نامطلوب درونی خود و محصول طبیعی آن یعنی اجتناب تجربهای مواجه میکند. درمانجو از طریق استعاره، داستان و تمرینات تجربی با ویژگی اصلی راهبردهای کنترل و محو کردن مواجه میشود: هرچه بیشتر برای کنترل محتوای ذهنی نامطلوب تلاش کنیم، محتوی ذهنی نامطلوب بیشتری به وجود میآید. این قاعده رویدادهای ذهنی سنگ بنای این مرحله را میسازد. در این مرحله اثرات منفی اجتناب تجربهای برای مراجع روشن میشود. این روشنسازی معمولاً شامل تعیین این میشود که درمانجو برای کنترل تجربههای منفی از کدام موقعیتها یا تجربهها دوری میکند. بعد درمانجو ارزیابی میکند که آیا اجتناب منجر به افزایش رویدادهای روانشناختی مثبت یا کاهش رویدادهای روانشناختی منفی میشود؟ بهعنوانمثال از زنی که مورد آزار جنسی قرارگرفته پرسیده میشود که دوری از برقراری ارتباط صمیمانه حس بیاعتمادی او به مردان را افزایش میدهد یا کاهش میدهد؟ حس شکست ارتباطی را در او افزایش میدهد یا کاهش میدهد؟ معمولاً در این مرحله مفهوم تمایل بهعنوان جایگزینی برای کنترل، محو کردن و اجتناب معرفی میشود. تمایل انتخاب هشیارانه تجربه محتوای ذهنی نامطلوب بدون ارزیابی و مبارزه است. مرحله سوم: گسلیدن از آمیختگی شناختی همانطور که قبلاً بحث شد درمانجویان وقتی رنج میبرند که با تجربه مستقیم، بازنمایی تجربه مستقیم، افکار و احساسات خود آمیخته بشوند. آنها در هزارتوی رویدادهای درونی خود طوری گم میشوند برایشان جداسازی واقعیت از بازنمایی واقعیت سخت میشود. هدف این مرحله کمک به درمانجو برای گسلیدن از معنای تحتاللفظی تجربههای درونی و در عوض نگاه به این تجربهها بهعنوان چیزی جدای از خویشتن خود است. این هدف بسیار مهم است چون برای درمانجویان پذیرش شکلهای بسیار تحریککننده و منفی تجربههای درونی بدون دیدن آنها را از چشمانداز یک مشاهدهگر بسیار سخت است. در این مرحله گستره متنوعی از راهبردهای واقعیت زدایی بهکاربرده برده میشود. راهبردهای واقعیت زدایی عموماً به دنبال آشکار کردن خصوصیت بازنمودی یا کارکردی زبان است. این آشکارسازی به درمانجو کمک میکند تا افکار بهعنوان افکار و احساسات را بهعنوان احساسات ببینند. نتیجه این خواهد شد که درمانجو میتواند از آمیختگی گسلیده بشود. این گسلش شامل این است که نشان داده شود یک رفتار چقدر راحت میتواند توسط راهبردهای ساده و بدیهی تشدید ارزش برنامهریزی شود. از درمانجو بهطور متناوب خواسته میشود تا زندگینامههای شخصی متفاوتی برای خود بنویسد یا کلمه شیر را آنقدر تکرار کند که تبدیل به صدایی خشک و بیمعنی شود. در طول این مرحله از تعداد زیادی استعاره، داستان و تمرینها برای حمله به معنای تحتاللفظی شناخت، هیجان، خاطره و دیگر بازنمودهای درونی تجربه استفاده میشود. چهارمین مرحله: خود بهعنوان محتوی، خود بهعنوان بافتار احتمال وقوع پذیرش وقتی خیل زیاد است که نقطه غیرقابل تغییری برای مشاهده محتوای ذهنی ناراحتکننده و فراهم کردن فضایی برای آن وجود داشته باشد. مثل بسیاری از اشکال مراقبه، ACT به دنبال کمک به مراجع است تا به حسی از خویشتن دست پیدا کند که از تجربه محصولات مغز بزرگتر باشد. این کار به این منظور انجام میشود که تمایل و انواع مختلف پذیرش خطر هیجانی کمتری برای درمانجو داشته باشد. در ACT سه نوع خویشتن وجود دارد: 1. خویشتن مفهومپردازی شده که مساوی با مفهوم خود است. این خویشتن عبارت است از گزارههای خلاصه و به لحاظ کلامی ارزیابیشده درباره خصوصیتها و ویژگیهای خود است (مثلاً من همیشه از دعوا کردن بدم میآید). این نوع از خویشتن کاملاً بیانعطاف و اغلب برای پیشرفت درمان مشکلساز است. اغلب درمانجویان حتی اگر محتوی مفهوم خود منفی باشد طوری بهشدت از آن دفاع میکنند که انگار زندگیشان وابسته به بودونبود این محتوی این مفهوم است. 2. خود بهعنوان فرایندی مداوم که توانایی گزارش حالتهای کنونی خلق، افکار، تحلیلهای کلامی و دیگر محصولات تجربه مستقیم را بازتاب میدهد. این نوع از خویشتن برای سلامت روانشناختی ضروری است. این خویشتن برای تجربه آنچه اینجا و الان تجربه میشود لازم است. دوری از این نوع از خویشتن منجر به انواع شدید آسیب روانی میشود. 3. خود بهعنوان بافتار بنیادیترین حس ممکن از خویشتن و خودآگاهی و هشیاری است. برای هشیاری بنیادین مرز و محدودیتی وجود ندارد و شامل هر چیزی است که درون آن وجود دارد. این هشیاری تغییرناپذیر است و نظیر دیگر انواع خویشتن هرگز در شخص تغییر نمییابد. اگر فرد به این خویشتن دست پیداکرده و از آن استفاده کند، این فضا او را در موقعیتی قرار میدهد که میتواند تجربههای درونی را بدون چالش و مبارزه مشاهده کند. در ACT به این خویشتن، شمایی که آن را شما صدا میزنید میگوییم. یادگیری تماس با این نوع از خویشتن مهارتی است که میتوان با تمرین به دست آورد. درنتیجه ACT برای رشد و توسعه این ارتباط دامنه گستردهای از تمرینهای توجهآگاهی، مراقبه و آگاهی را به کار میبندد. پنجمین مرحله درمان: تمایل بهعنوان اقدامی انتخابشده با توجه به ماهیت مبتنی بر قاعده و شرطی شده تجربه درونی، روی واکنشهای آنی که توسط رویدادهای محرک گوناگون راهاندازی میشوند کنترل کمی میتوان اعمال کرد. در مرحله قبلی از تمایل برای توصیف آگاهی غیر قضاوتی از محتوای ذهنی ناراحتکننده استفاده شد. البته نوع بنیادیتری از تمایل موضوع اصلی ACT است. تمایل رفتاری است که برای انجام اقدامات ارزشمند زندگی انتخاب میشود و این انتخاب علیرغم آگاهی از این است که واکنشهای درونی ترسناکی در این فرایند به وجود خواهد آمد. این "هیولاها" اغلب همراه با رفتارهای کنترل، محو کردن و اجتناب است که قبلاً مراجع را به دام انداخته بودند. این نوع از تمایل یک اقدام کیفی و هدایتشده توسط انتخاب است و حاصل اقناع شدن یا استدلال عقلانی نیست. انتخاب مفهومی اساسی در ACT است. در هر درمانجویی این پتانسیل وجود دارد که از پیشینه، یادگیری و منطق فراتر بورد و اقدامی انجام بدهد که نشاط، معنی و مقصود به بار بیاورد. انواع مختلفی از تمرینهای ACT به مراجع میآموزد که تمایل هم اقدامی منتخب و هم شامل فراهم کردن فضایی برای تجارب ترسناک است. انتخاب تمایل وقتی آمیختگی شناختی مفرط و حس خویشتن بهعنوان بافتار ضعیفی وجود دارد خیلی سختتر است؛ بنابراین تمایل و انتخاب وقتی کانون درمان میشود که گسلش شناختی و راهبردهای تشخیص خویشتن تا حدودی موفق واقعشده است. در مثال آزاردیدگی جنسی سؤال تمایل ممکن است اینطور باشد: آیا، میخواهید برای رسیدن به اهداف خود درباره برقراری رابطه صمیمانه به ارتباط با نامزدتان ادامه بدهید؟ آنهم درعینحالی که میدانید بایستی فضایی برای تجربه عدم اعتماد، واکنشهای ترس شرطی شده و افکار خودسرزنشگرانه فراهم کنید. مرحله ششم درمان: ارزشها، اهداف و اقدام متعهدانه هرچند ACT تمرکز زیادی روی از بین بردن رفتارهای مبتنی بر قاعده ناموثر دارد، این روند تااندازهای اهمیت دارد که منجر به زندگی پرنشاطتر و هدفمندتر درمانجو بشود. تنها از طریق اقدام متعهدانه برای رسیدن به اهداف ارزشمند زندگی است که میتوان به این هدف رسید. اغلب درمانجویان از رؤیاهای خود به خاطر اثرات زیانآور رفتارهای کنترل و اجتناب دور میافتند. آنها چنان در دام افتادهاند که تصور یک زندگی متفاوت برایشان سخت است. در ACT تلاش میکنیم تا از طریق کمک به درمانجو برای تعریف و مشخص کردن ارزشهای اساسی زندگیاش، اهداف مرتبط با آن ارزشها و تدوین اقدامات متعهدانه اختصاصی، تخته پرشی برای آغاز فرایند اقدام متعهدانه درست کنیم. یک از مداخلات اصلی ACT این سؤال است: در زندگی میخواهید پای چه چیزی بایستید؟ این مداخله شامل تصور این است که درمانجو مرده است و دارد ستایشهای افراد مهم زندگیاش را از خود میشنود. یک سؤال دیگر که بایستی به آن پاسخ داده شود این است که دوست دارید بعد از مرگتان دیگران شمارا چطور به یاد بیاورند؟ نازککاریهای زیادی در تدوین و توسعه اقدام متعهدانه وجود دارد. یکی کمک به درمانجو برای توجه به این نکته است که ارزشها فرایند هستند نه هدف و نتیجه. به این منظور در ACT تمرینان متنوعی انجام میشود تا درمانجو اقدام متعهدانه را نوعی سیروسفر ببیند نه یک مقصد. سرزندگی از طریق جستجوی نتایج ارزشمند حاصل میشود نه بهوسیله رسیدن به آن نتایج. بهعلاوه بعضی ارزشها قابلدسترسی نیستند و تنها میتوان در جهت آنها بهپیش رفت. مثلاً ارزش یک همسر محبوب داشتن را در نظر بگیرید. کی نمیتواند به عشق برسد چون عشق پایانی ندارد. به همین نحو یک اقدام عاشقانه وقتی انجام میشود که دلتنگ حس عشق شدهایم. موضوع دیگر آن است که امکان دارد درمانجو به نام جستجوی سرزندگی داستان خوبی برای خود بسازد که معنی آن ناممکن بودن دسترسی به معنا و سرزندگی است. اغلب موارد این داستان شامل پیشینه تروماتیک و نیاز به ناراحت ماندن به این منظور است که ثابت شود خطا و تخلفی رخداده است. درمانجو مجبور است که برای جستجوی سرزندگی حس روانزخم، شرمگینی و سرزنش را رها کند. حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتاب شناسی زیر بلامانع است: استروساهل، کرک . (1393). درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد: از نظریه تا درمان (قسمت سوم). علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز ؟؟ سال ؟؟ از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی HTTP://WWW.MRMZ.IR مطلب قبلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد: از نظریه تا درمان (قسمت دوم) مطلب بعدی مغز و اضطراب: 10 راه بهسوی امنیت چاپ 2676 به این مطلب امتیاز دهید: 4/5 لطفا برای ارسال نظر وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید