دوباره نگاه کن!
توجه آگاهی (تمرین 6)
مدتی است قصد کردهایم آگاه بودن از لحظۀ اکنون بدون قضاوت کردن آن را تمرین کنیم. هر لحظه توجه خود را به تجربهمان در آن لحظه برگرداندیم، از جنبههای جسمانی، هیجانی و ذهنی آن آگاه شدیم و آنها را همانطور که بودند پذیرفتیم. در این میان گاهی لازم بود لنز توجهمان را کانونی کنیم تا ویژگی خاصی را در تجربهمان بهتر ببینیم.
اکنون میخواهیم به غور کردن در ژرفای لحظۀ حال ادامه دهیم. اگرچه متمرکز کردن توجه روی یک موضوع در بیشتر موارد چارهساز است، گاهی توجه ما بیاختیار روی موضوعاتی تثبیت میشود که در آن لحظه قصد پرداختن به آن را نداریم و این امر درک ما را از غنای زندگی در اینجا و اکنون محدود میسازد. مثلاً فرض کنید در محل کارتان تمام روز توجه خود را روی مسائل شغلیتان حفظ کردهاید و با دقت به رتق و فتق امور مشغول بودهاید. بعد از پایان ساعت کاری، در مسیر رفتن به خانه از پارک نزدیک محل زندگیتان عبور میکنید، اما توجهتان آنچنان درگیر مسائل کاری است که اصلاً متوجه عبور از میان گلها و درختان و ... نمیشوید. این دغدغهها ممکن است به تعطیلات پایان هفته و مرخصیهای سالانه نیز راه پیدا کنند.
لزوم باز کردن دامنۀ توجه برای حفظ انعطافپذیری روانی به زیبایی در حکایت زیر مطرح شده است: روزی فردی که به دیدار یک استاد پرآوازه رفته بود. به محض ورود استاد را میبیند که روی زمین قل میخورَد و میخندد. شگفت زده میگوید: «شنیده بودم اساتید همواره متفکرانه نشسته، مشغول تأمل هستند». استاد پاسخ میدهد «اگر کمان را همیشه کشیده نگه داری در همان حالت خشک میشود. با چنین کمانی هیچ هدفی را نمیتوان زد. گاهی باید کمان را کشید و گاهی باید آن را رها کرد».
معمولاً ترس است که توجه ما را محدود میکند. میترسیم مسائل حلنشده باقی بمانند و کار، پایگاه اجتماعی یا حتی عزیزانمان را از دست بدهیم. گاهی میترسیم اگر توجهمان را باز کنیم با مسائل تازهای روبرو شویم که آمادگی برخورد با آنها را نداریم. به همين خاطر توجهمان را به موضوعات آشنای تکراری محدود میکنیم، حتی اگر مشکلات لاینحلی باشند و این به قیمت زندگی در محيطي مرده اما امن تمام شود.
اما اکنون که پذیرش در ما رشد یافته است و به مهارت مشاهدۀ افکار و هیجانات تسلط پیدا کردهایم شجاعت آن را داریم که لنز توجه را باز کنیم و با تمامیت تجربهمان در اینجا و اکنون روبرو شویم. بیایید این کار را از تجربههای زیبا آغاز کنیم. بگذارید نسبت به تمام اجزای تجربهمان حساس شویم، تا سادهترين و معمولترين چيزهاي زندگي تجربهاي از حيرت گردد. شروع كنیم به ديدن چيزها طوری كه انگار آنها را براي اولين بار ميبينيم! وقتي شروع ميكنيم به ديدن بدون دخالت دادن الگوهاي گذشته، نه تنها به روشي تازه چيزها را ميبينيم، بلكه چيزهاي تازهای خواهيم ديد. بصرتي نو و هوشياري بسطيافته خواهيم داشت.
تمرین (دیدن آگاهانه): آخرين بار كه واقعاً به چيزي نگاه كردهاي کی بوده است؟ يا آخرین باری که گوش دادهاي، چيزي را چشيدهاي، بو كرده يا لمس كردهاي؟ هر آنچه در تمام زندگيت انجام دادهاي، اكنون دوباره انجام بده، انگار كه اولين بار است. هرگاه راه ميروي و یا چيزي مثل یک گل را ميبيني، توقف كن. تمامي حواست را جمع كن و دوباره به گل نگاه كن. در رنگش غرق شو. اجازه بده بينيات بويش را جذب كند. اگر بويي نداشت، به «نبود بو» توجه كن. گل را لمس كن و بافت گلبرگها را احساس كن، همانطور كه آنها انگشتانت را احساس ميكنند. احساس متفاوتي به تو دست خواهد داد. آيا مطمئني كه قبلاً اين گل را ديدهاي؟ تمام كيفيت گل تغيير كرده است. به نظر شگفتآور ميرسد. در واقع، اين گل نيست كه تغيير كرده؛ روش ديدن تو دگرگون شده است. وقتي نگاهت تغيير كرد، شنيدنت تغيير كرد، لمس كردنت تغيير كرد، جهان تغيير خواهد کرد. آنگاه به جهاني كه هر لحظه تازه است متصل ميشوي.
وقتی مهارت باز کردن دامنۀ توجه در ما شکل گرفت میتوانیم از آن در تمام جنبههای زندگی استفاده کنیم تا راه حلهای خلاقانهتری برای مسائلمان بیاییم. حتی ممکن است متوجه شویم که نیازی به درگیر شدن با بسیاری از مسائل نیست و میتوانیم آنها را به سادگی رها کنیم.
برای انجام چنین تمرینی یک هفته کافی است؟ پس با هم ادامه میدهیم.
نویسنده:
مرتضی کشمیری
مجلة موفقیت، شمارة 314