متخصصان آموزش به روانشناسان و مشاوران

متخصصان آموزش به روانشناسان و مشاوران

 

 

 آموزش تخصصی به روانشناسان و مشاوران

 

همکاران فعلی مرکز مشاوره زندگی

دکتر حمید پورشریفی

لینک رزومه

دکتر جمیله زارعی

لینک رزومه

دکتر مهرنوش اثباتی

لینک رزومه

دکتر کمیل زاهدی تجریشی

لینک رزومه

 

 

 

همکاران قدیمی مرکز مشاوره زندگی)

 

نام همکار

برای آشنایی بیشتر

دکتر عبداله امیدی

متخصص روانشناسی بالینی

لینک رزومه

دکتر عباس بخشی پور

متخصص روانشناسی بالینی

لینک رزومه

دکتر حمید پورشریفی

متخصص روانشناسی سلامت

لینک رزومه

دکتر حمیدرضا حسن آبادی

متخصص روانشناسی تربیتی

لینک رزومه

 

 دکتر  جعفر حسنی

متخصص روانشناسی

 لینک رزومه

دکتر فریبا زرانی

متخصص روانشناسی سلامت

لینک رزومه

دکتر ناصر صبحی قراملکی

متخصص روانشناسی

لینک رزومه

دکتر کارینه طهماسیان

متخصص روانشناسی بالینی

لینک رزومه

دکتر شهرام محمدخانی

متخصص روانشناسی بالینی

لینک رزومه

دکتر مجید محمود علیلو

متخصص روانشناسی بالینی

لینک رزومه 

   دکتر نادر منیرپور

متخصص روانشناسی سلامت

    لینک رزومه

 

دکتر محمدعلی نظری
متخصص نوروساینس 

 لینک رزومه

دکتر مصطفی نوکنی

متخصص روانشناسی بالینی

لینک رزومه

دکتر حمید یعقوبی

متخصص روانشناسی بالینی

لینک رزومه

 

 

 

 

 

متخصصان ارایه دهنده خدمات مشاوره ای و رواندرمانی

متخصصان ارایه دهنده آموزش به سازمان ها


متخصصان آموزش دهنده به عموم

اخبار و رویدادهای جدید
0 10678

پیام تسلیت

 

مرکز مشاوره ی زندگی با نهایت تاسف و تاثر درگذشت برادر گرامی جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری را خدمت ایشان و خانواده‌ی محترمشان تسلیت عرض نموده و صبر جزیل  ‎برای ایشان آرزومند است.

0 21497

کارگاه های عموم

فرزند پرورری - مقابله با اهمالکاری - مدیریت خشم - ارتباط موثر بین فردی - تربیت جنسی - آموزش جراتمندی - مهارت های ارتباط موثر زناشویی

RSS
EasyDNNNews
سه نظریه سنتی درباره شادمانی
Anonym
/ دسته بندی ها: روانشناسی مثبت

سه نظریه سنتی درباره شادمانی


مارتین سلیگمن و اد روزمن
مترجم علی فیضی
این مطلب به سفارش مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی ترجمه شده است.

از دیدگاه ما سه نظریه سنتی درباره شادمانی وجود دارد. به هر کدام اعتقاد داشته باشید، مسیر زندگی، فرزند پروری یا حتی رأی‌دهی شما را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

نظریه لذت گرایی
 
اولین نظریه لذت گرایی است. در همه انواع این نظریه، شادمانی نوعی احساس ذهنی است. یک زندگی شادمانه عبارت است از بیشینه کردن احساس لذت و کمینه کردن درد و رنج. یک فرد شاد زیاد لبخند می زند، چشمانش می‌درخشد و با دمش گردو می‌شکند؛ لذت-های او زیاد و شدید و دردهای او کم و نادر است. به لحاظ مفهومی این نظریه ریشه در فایده گرایی بنتهام فیلسوف انگلیسی دارد. جلوه‌های عملی این نظریه در سرگرمی هالیوودی نمایان است ، به نحو فاحشی در مصرف‌گرایی آمریکایی خود را نشان می‌دهد و یکی از پیچیده‌ترین برداشت‌ها از این نظریه را می‌توان در دیدگاه‌های دانیل کانه من –روانشناس برنده جایزه نوبل در اقتصاد- دید. نظریه او باید به این سؤال مهم جواب دهد: شادمانی در چه وضعیتی از زندگی اهمیت بیشتری دارد؟ وقتی آن را تجربه می‌کنیم یا وقتی آن را به یاد می‌آوریم؟
این سناریو را در ذهن تصور کنید: پژوهشگران از حال مردم در طی روز خبر می‌گیرند و از آن‌ها می‌پرسند که الآن چه مقدار لذت یا درد تجربه می‌کنید (روش نمونه‌گیری از تجربه) و از روی این اطلاعات مجموع تقریبی تجربه شادمانی در طول هفته را پیش‌بینی می‌کنند. پس از آن از همان افراد می‌پرسند در طول هفته گذشته چقدر شاد بودید؟ قضاوت گذشته نگر درباره شادمانی اغلب تفاوت زیادی با مقدار پیش‌بینی‌شده شادمانی دارد. آخرین مسافرت تفریحی شما چطور بود؟ ممکن است بگویید: خیلی عالی بود. درحالی‌که اگر در طول مسافرت از حال شما خبر گرفته می‌شد اذیت‌های پشه، ترافیک، آفتاب‌سوختگی و مواد غذایی گران روی قضاوت شما تأثیر معکوسی می‌گذاشت. در دستان روانشناس آزمایشگر لذت گرایی به نوعی تعهد روش‌شناختی تبدیل می‌شود: "شادی عینی" شما برای یک بازه زمانی این‌طور محاسبه می‌شود: نمره‌های ارزیابی‌های -همزمان و نه گذشته نگر- از لذت‌بخش بودن تمامی تک لحظه‌های آن بازه زمانی جمع و حاصل می‌شود شادمانی عینی شما. حاصل این نوع محاسبات معیاری می‌شود که بر اساس آن می‌توان فهمید میزان شادی واقعی شما در تعطیلات (یا دوران کودکی یا کل زندگی) چه قدر باید باشد؟ از این دیدگاه {من} تجربه کننده همیشه بر حق است. اگر {من} تجربه کننده با {من} قضاوت گر اختلاف داشته باشند، نگاه به تجربه‌ای که از سر گذرانده شده برای {من} قضاوت گر خیلی بدتر می‌شود.
یک چالش بنیادی برای لذت گرایی این است که ما وقتی برای فردی زندگی شاد (یا یک آخر هفته خوب) آرزو می‌کنیم، منظورمان این نیست که او در زندگی‌اش مقدار زیادی لذت تجربه کند. چگونگی پخش شدن این حجم از لذت در زندگی او یا معنای کلی آن نیز مهم است. ما می‌توانیم دو زندگی تصور کنیم که لحظات لذت خش در آن به مقدار مساوی وجود دارد اما یکی حکایت بدتر شدن تدریجی باشد (کودکی شاد، نوجوانی نه چندان شاد، بزرگ‌سالی ملال آور و پیری مصیبت بار) اما دیگری حمایت ارتقای تدریجی باشد(برعکس فرایند بالا). تفاوت بین این دو زندگی در خط سیر کلی آن ها است و نمی‌توان از منظر لذت‌بخش بودن لحظات آن‌ها را از هم متمایز کرد.
با در نظر گرفتن این نکته اصل شادمانی درونی، لذت گرایی را با آخرین کلمات ویتگنشتاین{فیلسوف معروف اتریشی} به چالش می‌کشد. او در آخرین لحظات عمرش گفت:" به آنها بگو {زندگی} فوق‌العاده بود. این کلمات در حالی بر زبان او جاری شد که زندگی‌اش پر از هیجان های منفی و حتی مصیبت‌های افزاینده بود. لذت گرایی نمی‌تواند چنین قضاوت گذشته نگری را بدون حمله به اعتبار آن توجیه کند (او لابد در آن لحظات دیوانه شده بوده است!)

نظریه خواست

نظریه خواست قدرت تبیین بالاتری دارد. نظریات خواست شادمانی را بر حسب به دست آوردن آنچه که می‌خواهیم تعریف می‌کنند. وقتی آنچه که می‌خواهیم مقدار زیادی لذت و مقدار کمی درد در خود دارد لذت گرایی زیرمجموعه نظریه خواست قرار می‌گیرد. بر اساس نظریه خواست می‌توان توضیح داد که چرا بستنی این قدر دوست‌داشتنی است. با این حال لذت گرایی و نظریه خواست باهم تفاوت هایی هم دارند. لذت گرا می‌گوید غلبه لذت بر درد موجب شادمانی می‌شود حتی اگر این آن چیزی نباشد که فرد خیلی دوست دارد. اما بر اساس نظریه خواست ارضای خواسته یا میل است موجب شادمانی فرد می‌شود؛ و این ربطی به میزان لذت‌بخش بودن یا لذت‌بخش نبودن آن خواسته یا میل ندارد. برتری مشهود نظریه خواست تبیین معنادار آخرین کلمات ویتگنشتاین است. او به دنبال حقیقت، روشنی، چالش و خلوص بود و میل زیادی به لذت بردن نداشت. زندگی او از دیدگاه نظریه خواست "فوق‌العاده" بود چون او در مقایسه با بسیاری از افراد به حقیقت و روشنی بیشتری دست پیدا کرد. این شادمانی علی‌رغم خلق منفی او بود. خلق و خویی که باعث شد او در مقایسه با بسیاری از افراد لذت کمتری ببرد و رنج بیشتری بکشد.
"ماشین تجربه گر" یعنی فردی که یک عمر در یک مخزن به سر می‌برد و مغز او از بیرون تحریک می‌شود تا هر لذتی که خواست را به او بدهد برای ما جذاب نیست.(این ایده آزمایش فکری رابرت نوزیک فیلسوف آمریکایی علیه لذت گرایی است). می‌پرسید چرا؟ چون می‌خواهیم لذت و احساس موفقیت را به عنوان پیامد اعمال صحیح و منش خوب خودمان تجربه کنیم نه به عنوان توهماتی که حاصل دست‌کاری شیمی مغزمان است. بنابراین معیار خواست برای شادمانی در مقایسه با معیار احساس لذت کمتر ذهنی است.
اشکالی که بر اساس اصل شادمانی درونی می‌توان به نظریه خواست وارد کرد این است که یک فرد می‌تواند بخواهد که فقط فنجان چینی جمع کند یا به موسیقی سنتی گوش کند یا تمتم روز یک جا بخوابد. بزرگ‌ترین مجموعه فنجان چینی حالا هرچه قدر هم که راضی کننده باشد به نظر نمی‌رسد که زندگی شادتری به وجود بیاورد. یک راه برای رد کردن این اشکال آن است که دامنه تمرکز نظریه خواست را محدود کنیم. به بیان دقیق¬تر فقط محقق ساختن آن خواسته‌هایی موجب شادمانی می‌شود که در زندگی واقعاً ارزشمند است.

نظریه فهرست عینی
 
نظریه فهرست عینی شادمانی را از فضای احساس بیرون می‌برد و آن را وابسته به برآورده کردن محتوای فهرستی از چیزهای واقعاً ارزشمند در جهان واقعی می‌کند. بر اساس این نظریه شادمانی شامل زندگی است که در آن به جستجوی چیزهایی ارزشمند می‌رویم و کامیاب می‌شویم. جستجوی موفقیت شغلی، دوستی، آزادی از بیماری و رنج، رضایت زناشویی، روح مدنی، زیبایی، آموزش، عشق، دانش و وجدان خوب. به زندگی هزاران کودک خیابانی در لاندا پایتخت آنگولا نگاه کنید. آن طور که خبرنگار نیویورک‌تایمز به ما می‌گوید: این کودکان با لباس-هایی کهنه و پاره شب‌ها را در نوار شنی کنار خلیج می‌گذرانند و روزها در میان انبوهی از زباله‌ها به جستجوی غذا می‌پردازند. به نظر می‌رسد که زندگی روزمره آن‌ها در ارضای نیازهای هر لحظه¬شان، ملحق شدن به دار و دسته‌های تبهکار و آمیزش جنسی اتفاقی خلاصه می‌شود. آنها چندان فکر فردا را نمی‌کنند و حتی شاید از دیدگاه لذت گرایی یا نظریه خواست شاد باشند. به سختی می‌توان چنین زندگی را شاد فرض کرد و نظریه فهرست عینی به ما می‌گوید که چرا این کار سخت است. این کودکان نمی‌توانند به بسیاری چیزها که در فهرست دارایی‌های ارزشمند زندگی هرکسی است دست پیدا کنند.
هرچند ما تغییر جهت فهرست عینی به سمت فهرست چیزهای ارزشمند را حرکت مثبتی میدانیم اما این نظریه یک اشکال اصلی دارد: برای قضاوت درباره میزان شاد بودن یک زندگی ما ناگزیر از واردکردن احساسات و خواسته‌ها به فرایند قضاوت هستیم(هرچند که کوته‌فکری باشد.)

شادمانی درونی

نظریه شادمانی درونی ما در چه موضوعاتی با این سه سنت نظری موافق است؟ بر اساس نظریه ما سه نوع شادمانی متفاوت وجود دارد: زندگی لذت بار (پر از لذت)، زندگی خوب (پر از فعالیت ) و زندگی معنادار. دو نوع شادمانی اولی ذهنی¬اند اما سومی تا حدودی عینی است. وقتی به چیزی بزرگ‌تر و ارزشمندتر از لذت¬ها و تمایلات خود تعلق خاطر پیداکرده خدمت می‌کنیم چنین شادمانی حاصل می‌شود. شادمانی درونی با چنین شیوه‌ای هر سه سنت را در هم ادغام می‌کند: زندگی لذت‌بخش همان شادمانی مدنظر لذت گرایی است. زندگی خوب به شادمانی تعریف‌شده در دیدگاه نظریه خواست و تمایل است و زندگی معنادار شادمانی مورد بحث نظریه فهرست عینی را نتیجه می‌دهد. به بیانی بهتر شادمانی درونی به معنای بهره بردم از یک"زندگی کامل" است. زندگی که هر سه معیار شادمانی را برآورده می‌کند.

منبع:
HTTP://WWW.AUTHENTICHAPPINESS.SAS.UPENN.EDU/NEWSLETTER.ASPX?ID=49

حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتاب¬شناسی زیر بلامانع است
سلیگمن، مارتین. روزمن، ادی. (1392). سه نظریه سنتی درباره شادمانی. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز ؟؟ سال ؟؟ از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی HTTP://WWW.MRMZ.IR
مطلب قبلی سه نظریه سنتی درباره شادمانی
مطلب بعدی زوج های شاد چه عادت هایی دارند؟
چاپ
7308 به این مطلب امتیاز دهید:
4/0

لطفا برای ارسال نظر وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید

x
پیوستن به دریافت کنندگان پیامک های مرکز

  

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های تخصصی 

جهت دریافت اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی

 

 

 

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های ویژه عموم

جهت دریافت اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی