متخصصان آموزش دهنده به عموم

خانم حمیرا ورمقانی
0 18807

شقایق جلالی

کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی

RSS
متخصصان آموزش دهنده به عموم
خودشیفتگی
مدیر سایت
/ دسته بندی ها: مطالعه برای عموم

خودشیفتگی

نارسیسم

احساس دوست داشتن خود و مورد توجه و تشویق قرار گرفتن یک نیاز درونی در همه افراد است. گاهی این نیاز از حالت طبیعی، استاندارد و معقول خود، خارج شده و شکل افراطی به خود می گیرد. به طوری که فرد زمان زیادی را تنها صرف این موضوع می کند و محور اصلی کارهایش را بر اساس آن بنا می کند. در حدی که اگر این نیازها مرتفع نشود، درد و رنج شدیدی را در پی دارد. به این گونه افراد، افراد خودشیفته یا به عبارتی نارسیسم گویند. کلمه خودشیفته ریشه در یک داستان در گذشته دارد که در آن فردی وجود داشت که بر اساس اتفاقاتی به طور کاملا مرضی و جدی عاشق و شیفته خود شد به طوری که دائم به چهره خودش نگاه می کرد و از دیدن خود لذت می برد.

احساس توانایی زیاد، احساس خاص بودن و احساس قدرت زیاد، از ویژگی های افراد خودشیفته است. آن ها همیشه فکر می کنند در معرض توجه انبوهی از مردم هستند. در صورتی که اگر نیازهای آنان مرتفع نشود شدیدا خلقشان به هم می خورد و احساس  نامیدی می کنند. معمولا از دیگران تعریف و تمجید نمی کنند و بالعکس انتطار دارند همیشه از آن ها تعریف شود. هم چنین از کسانی که آن ها را تایید یا تعریف نمی کنند، دوری می کنند. افراد خودشیفته معمولا در تجربه و ابراز هیجان ها مشکل اساسی دارند. در همدلی کردن با دیگران به شدت بد عمل می کنند. معمولا این افراد دارای فرزندانی خودشیفته هستند، زیرا آن ها به فرزندانشان افکار و رفتارهای بزرگ منشانه ای را یاد می دهند. اکثرا درگیر در رویا، خیال پردازی، مشغولیت ذهنی درباره موفقیت ها، خود بزرگ بینی ها، زیبایی و با هوش بودن درباره خودشان هستند.

افراد خودشیفته چنانچه در موقعیتی قرار گیرند که فردی دیگر خوب عمل کند و مورد تشویق و تحسین قرار گیرد، به شدت حسادت می کنند و از آن فرد متنفر می شوند و حس خوبی نسبت به او ندارند. نگاه آن ها به سایر افراد بر اساس تکبر و از نوع نگاه بالا به پایین است. هر عملی که فرد خودشیفته انجام می دهد در راستای ارضا و تحقق نیازهای درونی اش برای کسب لذت و رضایت است.

داشتن رابطه مناسب با دیگران یکی از نیازهای اساسی است که در همه افراد وجود دارد و اگر روابط خوب و مناسب نباشد احساس نارضایتی از زندگی پیش می آید. یکی از بزرگ ترین مشکلات این افراد، داشتن روابط بین فردی نه چندان مناسب است. افراد خودشیفته همان کودکان افراطی لوس دیروز هستند. والدینی که به هر ساز کودک خود می رقصند بدون این که خبر داشته باشند در حال آماده کردن کودک خود به بزرگسالی خودشیفته در آینده هستند. در این گونه خانواده ها معمولا والدین به کودکشان همدلی، توجه به سایرین و مدیریت هیجان را به خوبی آموزش نمی دهند و در برابر همه خواسته های کودک کوتاه می آیند. برخی می گویند که این افراد اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارند اما همیشه این گونه نیست و گاهی صرفا ظاهر امر  چنین است. هر گاه این افراد تایید نشوند و احساس خلا کنند به شدت به هم می ریزند و اگر عمیقا به این رفتار آن ها توجه شود متوجه این موضوع خواهید شد که علت این رفتار ناشی از اعتماد به نفس درونی پایین آنهاست.

این افراد در افکاری منحصر به فرد و فضایی خاص خود، غرق شده اند که در زیر به نمونه ای از این افکار اشاره می شود.

ü     خودشان را در تعیین سرنوشت و زندگی سایر افراد بسیار موثر می دانند و معتقد هستند که اگر من نباشم افراد نمی توانند کاری پیش ببرند و خودشان را از همه قوی تر، توانمندتر و بهتر می دانند.

ü      فکر می­کنند در همه چیز خودشان برترند. زیبایی، هوش، وزن، کلام، حتی نام و اسم خود، خانواده و به طور کلی در همه ابعاد زندگی خودشان را بهتر از دیگران می­بینند.

ü     در موقعیت هایی که موجب بروز بحث و تضاد می شود، معمولا دیگران را مقصر می دانند و فکر می­کنند همیشه حق با آن ها می باشد.

ü     شدیدا نیازمند توجه، تایید، تشویق و حمایت دیگران هستند.

ü     قدرت همدلی با دیگران ودرک دنیای روانی آن ها برای این افراد سخت است و نمی توانند انتظارات دیگران را پیش بینی کنند.

ü     توانایی تحمل بازخورد منفی و  انتقاد را ندارند.

ü     نمی توانند دیگران را تعریف و تمجید کنند.

ü     نسبت به کسانی که خوب عمل می کنند و مورد تشویق و تایید قرا می گیرند بسیار حسود هستند و نسبت به آن ها حس خوبی ندارند.

ü     در تنظیم هیجان های خود به شدت مشکل دارند به طوری که هم تجربه و هم ابراز هیجاناتشان با سایر افراد عادی، متفاوت است.

ü     انتظارات غیرواقع بینانه از اطرافیان دارند به طوری که افراد حتی حس سوءاستفاده شدن را پیدا می کنند. به عبارتی منزلت انسانی دیگران در اولویت اول نیست بلکه دیگران را به عنوان یک وسیله یا واسطه برای رسیدن به اهدافشان می دانند.

ü     همان اندازه که در کنترل هیجان مشکل دارند در روابط عاطفی هم ضعیف هستند به طوری که علت  ناراحتی خود را به اطرافیان فرافکنی می کنند و آن ها را مسبب ناراحتی های خود می دانند.

ü     اکثر اوقات در رویا، خیال پردازی و بزرگ نمایی موفقیت ها و برتری های خود هستند.

ü     یک ویژگی ثابت آن ها اغراق در صفات مثبت خود و صفات منفی دیگران و هم چنین کوچک نمایی صفات مثبت دیگران و صفات منفی خود می باشد. البته در مواردی هم وجود صفات منفی در خود را نمی پذیرند.

 

از علل ایجاد این ویزگی در افراد می توان به والدین، محیط ها و موقعیات رشدی، ویژگی های اصلی شخصیتی که جنبه زیستی دارد و در نهایت به نحوه برخوردهای اطرافیان و جامعه اشاره کرد. سبک های فرزند پروری در شکل گیری این مدل بسیار مهم است به طوری که والدین فوق العاده سهل گیر با آزادی های افراطی و نابجای خود دام و تله خودشیفتگی را برای فرزندانشان مهیا می کنند. والدین عزیز هرگاه تعداد زیادی از رفتارهای زیر را در کودک خود مشاهده کردند نسبت به آینده همراه با خودشیفتگی فرزندشان، نگران باشند و برای رفع نگرانی خود، و برای برخورد اصولی، از کمک متخصصان روانشناسی و مشاوره کمک بگیرند.

 

ü     دروغگویی

ü     دوستان کم و عدم حفظ و نگهداری روابط دوستانه

ü     ابراز هیجان های غیرمعقول

ü     زورگویی

ü     عدم احترام یا توجه نسبت به والدین، اطافیان، دوستان و قوانین

ü     آزار حیوانات

ü     حسادت به خواهر- برادرها

ü     خشمگین شدن در مواقعی که خواسته هایشان رد می شود.

ü     کل کل کردن های مداوم ان ها

ü     نسبت به سایر کودکان بیشتر به گفتن سخنان نابجا، بیراه و زشت می پردازند.

 

اگر در اطراف شما فردی خودشیفته وجود دارد برای تغییر کامل آن ها چندان خود را به سختی نیندازید و تلاش اساسی برای اصلاح کامل آن ها نکنید؛ چرا که آنها قبول نمی­کنند مشکلی دارند و نسبت به تغییر آماده نیستند.  همچنین در برخورد با این افراد، خود را برای هر گونه مقاومت آن ها آماده کنید. در صورتی که فردی با ویژگی های بالا خواستار ایجاد ارتباط یا ازدواج با شما می باشد،  بهتر است تاملی جدی در این مورد داشته باشید و در صورت امکان کمک حرفه­ای بگیرید. تنها در صورتی با این مدل افراد می توان ارتباط عاطفی ایجاد کرد که طرف مقابل شخصیتی وابسته باشد.

 

آخرین نکته مهم دیگر این است که روان شناسان همیشه افراد را به دوست داشتن خود تشویق می کنند و تاکید می کنند که خود را بپذیرند و با خود دوست باشند اما این به معنای این نیست که شکل افراطی بگیرد و فقط خود را محور قرار دهند. باید در عین پذیرش خود، به دیگران، نیازهایشان و ارتباط مناسب با آن ها نیز، به همان اندازه توجه کرد و جز اولویت های شما باشد.

 

حمیرا ورمقانی

دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی بالینی و روانشناس مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی

منتشر شده در سایت ایسکانیوز

مطلب قبلی نشانه های هشدار دهندۀ اولین قرار ملاقات را جدی بگیرید
مطلب بعدی مهارت¬های زندگی زناشویی: آنچه زوج¬ها بهتر است بدانند...
چاپ
4759 به این مطلب امتیاز دهید:
4/0

لطفا برای ارسال نظر وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید

x
پیوستن به دریافت کنندگان پیامک های مرکز

  

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های تخصصی 

جهت دریافت اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی

 

 

 

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های ویژه عموم

جهت دریافت اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی