توجه آگاهی (تمرین 2)
آگاهی از افکار
گفتیم که توجهآگاهی به معنی توجه به تجربۀ حاضر همراه با پذیرش آن است. توجهآگاهی نگرشی بدون قضاوت نسبت به تمام ابعاد تجربهای است که در اینجا و اکنون رخ میدهد. جسم ما درتمام این تجربهها حضور دارد، از آنها تاثیر میگیرد و بر آنها تاثیر میگذارد. اکنون بیایید کمی دقیقتر به بدنمان نگاه کنیم، بدن انسان نسبت به سایر حیوانات از مزیتهای تکاملی کمتری برخوردار است. نه چنگال و دندان تیزی دارد، نه سریعتر یا قویتر از بسیاری از حیوانات دیگر است. نوزاد انسان برخلاف سایر پستانداران سالها طول میکشد تا بتواند بدون کمک والدیناش زنده بماند. با این حال نه تنها نسل انسان منقرض نشده، بلکه توانسته بر تمام موجودات کرۀ زمین تسلط پیدا کند. فکر میکنید چرا؟
انسان برتری خود را مدیون توانایی خاص مغزش در به خاطر سپردن اطلاعات و پردازش آنها است. او قحطیها، خشکسالیها، حملۀ حیوانات وحشی و بلایای طبیعی بیشماری را با تکیه بر حافظه، تحلیل دادهها و پیشبینی آینده از سر گذرانده است. ما نیاز داشتهایم دائماً رویدادها را پیشبینی و شرایط را کنترل کنیم، به این ترتیب به توانایی مغزمان برای فکر کردن بسیار وابسته شدهایم؛ تا جایی که بسیاری از ما خود را همان افکارمان میدانیم. آموختهایم تمام افکار را بینهایت جدی بگیریم و یک لحظه از فکر کردن بازنایستیم.
بیشک در هر لحظه بخشی از تجربۀ ما گفتگوی درونی، یادآوری، ارزیابی، قضاوت، پیشبینی و سایر فعالیتهای ذهنی است. پس خوب است لحظاتی توجه را به این بخش از تجربه معطوف کرده و از آن آگاه شویم. وقتی به مشاهدة افکار میپردازیم میتوانیم آگاه باشیم که آیا این افکار با تجربۀ ما مربوط است یا نه. در بسیاری از موارد اینطور نیست. مثلاً ظرف میشوییم و دربارۀ انتخاب غذای فردا فکر میکنیم، یا حتی در ذهنمان در مورد افزایش حقوق با همکارمان صحبت میکنیم. در حالی که تجربة ما در این لحظه شستن ظروف است و یا در محل کارمان به مانیتور خیره شدهایم و در ذهن دلیل عقب انداختن مسافرت را به همسرمان توضیح میدهیم و گلهمندیم چرا درک نمیکند.
حالا به این مثال توجه کنید: اگر کسی مقابل یک سگ چوبی پرتاب کند، سگ صرف نظر از اینکه چند بار این عمل تکرار شود، چوب را دنبال خواهد کرد. حتی اگر از پای افتاده باشد نفسزنان به دنبال چوبی بعدی خواهد دوید. اما وقتی کسی مقابل یک شیر چوب پرتاب کند، شیر به سمت پرتابکننده برگشته و احتمالاً او را دنبال خواهد کرد. ما هم به دو شکل میتوانیم به افکار خود پاسخ دهیم. میتوانیم به دنبال هر فکری که در ذهنمان پدید میآید بیاختیار بدویم، یا میتوانیم (مانند شیر) توجهمان را به سمت ذهنی که افکار را تولید میکند برگردانده و به مشاهدة آن بپردازیم.
تمرین (آگاهی از افکار): بهتر است هر روز لحظاتی را به مشاهده افکار اختصاص دهیم. منظور از «افكار» گفتگوهاي دروني و ساير محتواي ذهن، نظیر تصاوير، خاطرات، تخيلات و طرحها است. هر گاه فکری در ذهن پدید آمد به سادگی از حضور آن آگاه باش، و در همان حال به واکنش خود نیز توجه کن. آیا تمایل داری فکر را دنبال کنی؟ آیا احساس میکنی اختیاری برای دنبال کردن یا نکردن آن فکر نداری؟ به یاد داشته باش که هدف از این تمرین متوقف کردن افکار نیست. میتوانی برای این تمرین زمانی جداگانه (مثلاً 10 دقیقه در روز) در نظر بگیری. یکجا بنشین و چشمانت را ببند. افکار را مانند ابرهایی در نظر بگیر که از آسمان ذهنت عبور میکنند. میآیند، مدتی در آسمان حضور دارند، تغییر شکل میدهند و با سرعتهای متفاوت میگذرند. دقت کن که ما ذهن (آسمان) را تماشا میکنیم و از پدید آمدن و عبور افکار (ابرها) آگاه هستیم.
با اینکه بهتر است این تمرین را در محیطی آرام و زمان کافی انجام دهیم، همچنین میتوانیم از هر فرصتی برای تمرین آگاهی از افکار استفاده کنیم. وقتی سوار ماشین میشوید قبل از حرکت، هنگامی که در بانک نشستهاید تا شمارۀ شما را صدا کنند، موقع پیادهروی از ایستگاه اتوبوس تا منزل، درست قبل از وارد شدن به خانه لحظاتی توقف کنید و توجه را به سمت افکار برگردانید. بدون آنکه تلاش کنید جریان آنها را تغییر دهید یا خودتان را به خاطر داشتن افکار نامربوط سرزنش کنید صرفاً آگاه باشید.
توجه به افکار و آگاهی از آنها به ما کمک میکند کمتر خودمان را با آنها همهویت بدانیم و بجای واکنش نشان دادن به هر فکری، خردمندانه زندگی کنیم. در قسمت بعد، بخشی از محتوای ذهن را مورد توجه قرار میدهیم.
مرتضی کشمیری – مجلة موفقیت، شمارة 310