تبریک خدمت آقای دکتر مرتضی کشمیری بهمن 23, 1399 0 5196 تبریک خدمت آقای دکتر مرتضی کشمیری جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی، نایل شدن به دکتری تخصصی روانشناسی بالینی را خدمتتان تبریک عرض مینماید.
پیام تسلیت خرداد 22, 1399 0 10788 پیام تسلیت مرکز مشاوره ی زندگی با نهایت تاسف و تاثر درگذشت برادر گرامی جناب آقای دکتر مرتضی کشمیری را خدمت ایشان و خانوادهی محترمشان تسلیت عرض نموده و صبر جزیل برای ایشان آرزومند است.
ساعت کاری مرکز مشاوره زندگی در خرداد ۱۳۹۹ اردیبهشت 03, 1399 0 6857 ساعت کاری مرکز مشاوره زندگی در خرداد ۱۳۹۹
پیامی کوتاه به مراجعان: مشاورههای غیرحضوری هم اثربخش هستند. فروردین 20, 1399 0 7791 پیامی کوتاه به مراجعان: مشاورههای غیرحضوری هم اثربخش هستند. دکتر حمید پورشریفی - روانشناس سلامت - مدیر مسئول مرکز مشاوره زندگی
اطلاعیه مرکز مشاوره زندگی در مورد مشاوره غیرحضوری اسفند 05, 1398 0 5670 اطلاعیه مرکز مشاوره زندگی در مورد مشاوره غیرحضوری
کارگاه های عموم مهر 19, 1396 0 21560 کارگاه های عموم فرزند پرورری - مقابله با اهمالکاری - مدیریت خشم - ارتباط موثر بین فردی - تربیت جنسی - آموزش جراتمندی - مهارت های ارتباط موثر زناشویی
Anonym / پنجشنبه, 26 شهریور,1394 / دسته بندی ها: موج سوم رفتار درمانی چرا اتکای صرف به تکنیک کافی نیست؟ استیون هِیز، کرک استروساهل، کلی ویلسون مترجم: علی فیضی این متن به سفارش مرکز خدمات روانشناختی و مشاوره زندگی ترجمه شده است. فلسفه و نظریه حوصله بسیاری از درمانگران را سر میبرد. آنها میخواهند زودتر به اطلاعات کاربردی برای کمک به دیگران دست پیدا کنند؛ میخواهند بدانند چه تکنیکهای خاصی برای استفاده کردن وجود دارد و بر این باورند که این کاری{صحیح} و کاربردی است. رویکرد ACT ماحصل چند دهه کار فلسفی و نظری و تکنیکی در کنار هم است. حتی پژوهشگران بالینی هم ممکن است از چنین شرایطی تعجب کنند. رویکرد رایج این است که اول تکنیکی تدوین و آزمون و پیاده شود و تنها بعدازاین مراحل یعنی بعد از گذشت سالیان دراز در فرایند تدوین درمان است که پژوهشگران به فکر پرسیدن سؤالهای بنیادین علمی (فلسفی؟! اصلاً فکرش را نکنید) درباره فرایندها یا سازوکارهای اقدام درمانی میافتند. بهتر است بهجای نگاهی عینی به نقش فناوری، نظریه و فلسفه، بهطور انتزاعی درباره این موارد فکر کنیم. محصول مستقیم دانش بالینی گزارهها هستند: توصیفات، نظریهها و تفاسیر. حتی یک تکنیک واقعی مثلاً حساسیتزدایی نظاممند را نمیتوان به معنای علمی منتشر کرد. آنچه در مجلههای پژوهشی موردبحث واقع میشود گزارههایی درباره این تکنیک است. اگر دانش علمی به شکل گزاره است، ما بایستی از خود بپرسیم: کدام نوع از گزارهها بهاحتمال بیشتری برای بالینگران بسیار ارزشمند است؟ دلایل خوبی برای این باور داریم که جواب این سؤال «توصیف تکنیکها» نیست. ارائه یک مثال برای فهم بهتر این ادعا مفید خواهد بود. تصور کنید چندین سال آزمایشهایی برای پخت نان انجام میگیرد و درنهایت نتیجه یک دستور پخت عالی نان به دست میآید. این دستور پخت نان نوعی گزاره فناورانه است. این گزاره بسیار دقیق است اما وسیع نیست. نمیتوان از دستورهای پخت نان برای پخت کیک یا درست کردن شربت استفاده کرد. چون دستورهای پخت غذا وسعت کمی دارند، کتابهای آموزش آشپزی صرفاً مجموعههایی از دستور پخت غذا هستند که تناسب کمی بین اعضای آن مجموعهها وجود دارد. هیچ روش بنیادی یا نظاممندی برای مرتبط کردن یک دستور پخت غذا به دیگری وجود ندارد. به خاطر همه این دلایل حتی اگر نانواها نان را با مجموعهای دقیقی از اطلاعات درست کنند باز نمیتوان آنها را دانشمند نامید. اگر دانش بالینی محدود به تکنیکهای تعریفشده باشد، پیشرفت آن به دلایل زیر بهشدت محدود خواهد شد: 1. ما بدون گزارههایی با توان کاربردپذیری بالا، وقتی با موقعیت یا مشکل جدیدی مواجه میشویم مبنایی برای استفاده از دانش خود نداریم. توصیفات -عاری از نظریه زیربنایی- تکنیک، درباره موقعیتهای چیزی کمی برای گفتن دارند. درنتیجه وقتی عموم بالینگران با موقعیت جدیدی روبهرو میشوند تکنیکهای جدید را درباره مشکلات جدید به کار میبرند تا ببینند که چه نتیجهای حاصل میشود. نتیجه رقتانگیز چنین رویکردی درباره یک تکنیک اصلی مثل آموزش آرمش آن میشود که میبینیم که این تکنیک در هر بسته درمانی برای هر اختلالی دیده میشود. به خاطر دلایل کاربردی ما نیازمند تدوین و کاربست گزارههایی هستیم که در عین بهشدت دقیق بودن، کاربردپذیری وسیعی هم داشته باشند. این همان خصلت نظریه و فلسفه است. 2. ما بدون گزارههایی با توان کاربردپذیری بالا شیوهای نظاممند برای ایجاد و تدوین فناوری جدید نداریم. فناوری منبع ضعیفی برای فناوری جدید است چون خلاقیت واقعی معمولاً نتیجه تغییر دیدگاههای فلسفی و نظری است. بسیاری از تکنیکهای مشهور بالینی سالها قبل ابداعشدهاند و تعداد کمی از آنها جدید هستند. رفتهرفته با تأکید بیشتر روی فناوری و تأکید کمتر روی اصول نظری ما به این وضعیت رسیدهایم که خودبهخود بیشتر دغدغه اصلاحات فناورانه داریم تا نوآوری واقعی فناورانه. 3. رشتهای که صرفاً بر اساس گزارههای بهشدت دقیق اما دارای کاربردپذیری محدود بنانهاده شده است بهطور فزایندهای نابسامان و بیتناسب میشود. نابسامانی و بیمایگی همزاد طبیعی سازههای محدود است. روانشناسی کاربردی به زیرمجموعههای سازمانیافته بر اساس طبقههای ایجادشده بر اساس عقل سلیم مثل جمعیت بالینی یا شیوههای بالینی تقسیمشده است. این طبقهبندی علیرغم این دانش است که همه فرایندهای روانشناختی نشان میدهد چنان طبقهبندیهایی به لحاظ علمی بیهوده است. بدون تأکید روی فلسفه و نظریه نتیجه دیگری به غیر این حاصل نمیشود، چون شبیهسازی یک کوه بر اساس پاره اطلاعات بیارتباطی که دانش بهعنوان فنّاوری ارائه میکند بهسختی ممکن است. حوزه روانشناسی تبدیل به تودهای نامنسجم شده است که چیرهدستی بر آن و آموزشش ناممکن شده است؛ بهعلاوه سطح کمعمق تحلیل به معنای آن است که دیگر حوزههای علم را نمیتوان به تکنیک بالینی ارتباط داد. حفرهای در دیوار علم باز میشود که قابل پر شدن نیست. چاره این ناسازگاری نیروی سازنده فلسفه و نظریهای خوب است. گزارههای فناورانه در موقعیتهای محدود خوب کار میکنند. نوشتن دستور پخت نان هیچ اشکالی ندارد اما رواندرمانی یک موقعیت بسیار محدود نیست. نیاز ما فراتر از آن است که با فراهم کردن مجموعهای از تکنیکهای نامنسجم رفع شود؛ ما به فهم و شناخت رنج بشری و اینکه چگونه به بهترین شیوه با آن مقابله کنیم نیازمندیم. تاریخ دیگر رشتهها و تاریخ خود روانشناسی نشاندهنده آن است که روانشناسی کاربردی بدون یک جهانبینی یا نظریه جامع، نمیتواند بهعنوان یک رشته پیشرفت سریعی داشته باشد. حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتابشناسی زیر بلامانع است: هِیز، استیون؛ استروساهل، کرک؛ ویلسون، کلی. (1394). چرا اتکای صرف به تکنیک کافی نیست؟. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز؟؟ سال؟؟ از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی HTTP://WWW.MRMZ.IR مطلب قبلی درآمدی بر علم رفتاری بافتاری و مفروضههای آن (بخش دوم) مطلب بعدی استفاده از توجهآگاهی برای کاهش استرس (بخش دوم) چاپ 4022 به این مطلب امتیاز دهید: 4/5 لطفا برای ارسال نظر وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید