چگونه فرزندی سالم تربیت کنیم؟
نویسنده: شقایق جلالی
(کارشناس ارشد روان شناسی تربیتی)
ارتقای بهداشت روانی کودک از جمله وظایف اصلی والدین است. رسیدن به این هدف بستگی به نوع تعامل بین پدر، مادر و فرزندشان دارد. مادر و پدر به عنوان اولین مربیان کودک در الگوی رفتاری فرزندان خود نقش به سزایی دارند. سبک تربیتی آنان می تواند فرزندشان را به فردی هنجار یا ناهنجار، سازگار یا ناسازگار تبدیل کند.
فرزند پروری یکی از لذت بخش ترین و در عین حال یکی از دشوارترین کارهای زندگی است. ممکن است رسانه ها هر روز نظرات متضادی در زمینه تربیت کودک معرفی کنند. از طرفی دوستان و بستگان نیز نظرات خود را دارند. پس عجیب نیست که والدین به راحتی گیج شوند!
پدر و مادرها وظیفه مشترکی دارند و آن، پرورش فرزندانی شاد، سالم، قابل اعتماد، مهربان، اهل همکاری و مسولیت پذیر است. با این وجود شاید رسیدن به این اهداف سخت باشد.
ما هر روز کار می کنیم، نگرانی های مالی داریم، مجبوریم کارهای خانه را هم انجام دهیم، وقت نداریم و از طرفی دوست داریم برای خانواده خود سنگ تمام بگذاریم. اما اجازه دهید خبر خوبی به شما بدهیم و آن این است که با چند کار زیر می توانید از پسِ پدر و مادری کردن بر بیایید.
آشنایی با نحوه رشد و رفتار کودک
آشنایی با راه های برخورد مثبت با رفتار غلط
دلگرمی دادن به فرزند
پیدا کردن راه هایی برای آزادانه گوش دادن و حرف زدن
مهارت پدر و مادری کردن همانند دوچرخه سواری آموختنی است و نیاز به تمرین دارد
در گذشته کسی نمی گفت اگر می خواهید پدر و مادر خوبی باشید باید آموزش ببینید، اما امروزه به شغل فرزندپروری اهمیت بیشتری داده شده چرا که والدین مهم ترین آدم های زندگی کودکان هستند.
همه والدین شیوه خاصی برای ارتباط برقرار کردن با فرزندشان دارند که به آن سبک فرزندپروری گفته می شود. در ادامه هریک از این سبک ها معرفی خواهد شد.
سبک دستوری: در این سبک، پدر و مادر خیلی سخت گیر بوده و بیش از حد قانون وضع می کنند و توقع دارند که بچه ها بی چون و چرا از آن ها تبعیت کنند. برای سر به راه نگه داشتن فرزندشان به پاداش و تنبیه متوسل می شوند. دریافت پاداش برای این دست از کودکان تبدیل به عادت می شود و برای خوب بودن خود مزد می خواهند. در مقابل کودک برای فرار کردن از تنبیه، تن به قوانین سفت و سخت می دهند که می تواند موجب بیزاری او از والدینش شود. این دست از والدین کمترين مهرورزي و محبت را از خود نشان ميدهند و به ندرت در رابطهاي که منجر به خشنودي و رضايت فرزند شود، شرکت ميکنند
سبک سهل گیر: والدین در این سبک، معمولا حد و حدودی برای فرزندشان نمی گذارند و اگر هم بگذارند آن را مدام تغییر می دهند.این آزادی های بی حد و حصر، نه تنها برای والدین و کودک بلکه برای همه مشکل ساز می شود چرا که جامعه حد و حصر دارد! والدین توقع چندانی برای انجام کارهای منزل از کودک ندارند. در مواجهه با بهانه جویی و شکایت فرزندشان از ارایه دلیل و گفت و گو کردن خودداری نموده و تسلیم می شوند، در نتیجه معمولا بچه ها لوس می شوند. کودکان در آموختن مسولیت پذیری با مشکل مواجه می شوند و یاد نمی گیرند به احساسات و حقوق دیگران توجه کنند
سبک مقتدرانه: والدینی که از این شیوه استفاده می کنند، در عین حال که کودکان را محدود می کنند، به آن ها در چهاچوب محدودیت ها حق انتخاب می دهند. آن ها فرزندشان را تشویق می کنند که برخی از تصمیمات را به تنهایی بگیرن
در برخی دیگر از تصمیمات خانوادگی نظرشان را جویا می شوند. این گونه بچه ها متوجه می شوند پدر و مادر برای نظرشان احترام قائل اند. این حق انتخاب دادن است که بچه ها را مسولیت پذیر می کند زیرا مسئولیت تصمیمات خود را می پذیرند. والدین مقتدر، تمایل بیشتری برای بحث و گفتگو دارند و از مخالفت و چالش نمی ترسند. برخلاف والدین با سبک استبدادی، در ابراز علاقه و محبت عملکرد خوبی دارند و به علایق، نیازها و ویژگی های مرتبط با سن کودک خود آگاهند.
تمرین: همه والدین از یک یا هر سه سبک در کنار هم استفاده می کنند، با آگاهی از این سبک ها از خودتان بپرسید،
سبک من چه کمکی در امر پدر و مادری کردنِ من
می کند؟
چه تغییری لازم است در سبک خودم ایجاد کنم تا از عهده پدر/ مادری کردن برآیم؟
چه محدودیت ها یا آزادی های معقولی می توانم به فرزندم بدهم؟