متخصصان آموزش دهنده به عموم

آقای دکتر کمیل زاهدی تجریشی
0 18915

شقایق جلالی

کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی

RSS
متخصصان آموزش دهنده به عموم
سازگاری با بیماری‌های مزمن: پنج اصل مهم که قبل از پژوهش و مداخله باید آن‌ها را در یاد داشت
Anonym
/ دسته بندی ها: روانشناسی سلامت

سازگاری با بیماری‌های مزمن: پنج اصل مهم که قبل از پژوهش و مداخله باید آن‌ها را در یاد داشت

استانتون و رونسون

ترجمه و تلخیص: علی فیضی

این متن به سفارش مرکز خدمات روان‌شناسی و مشاوره زندگی ترجمه شده است.

سوال اساسی در سازگاری با بیماری‌های مزمن از دیدگاه روانشناسی سلامت این است که کدام عوامل روان‌شناختی و کدام سبک رفتارهای مقابله‌ای بهترین پیامد را در مواجهه با عامل استرس‌زای دیرپایی چون بیماری مزمن به بار می‌آورد.

شایان ذکر است در این مقوله بایستی چند مورد را مد نظر قرار داد:

  1. بیماری مزمن سازگاری را در حوزه‌های متفاوتی از زندگی لازم می‌دارد.

  2.  هم عوامل مثبت و هم عوامل منفی در سازگاری دخیل هستند.

  3. سازگاری ایستا نیست بلکه نشان دهنده فرایندی است که در طول زمان آشکار می‌شود.

  4. سازگاری را نمی‌توان بی توجه به بافتار فرد به طور مناسب توصیف کرد.

  5. عدم تجانس در سازگاری یک قاعده است تا استثنا

 

1.بیماری مزمن سازگاری را در حوزه‌های متفاوتی از زندگی لازم می‌دارد.

با نگاه به ادبیات پژوهشی در مورد سازگاری با بیماری مزمن می‌توان حداقل پنج مفهوم‌پردازی از این فرایند را مشاهده کرد: تسلط بر تکالیف سازگارانه مربوط به بیماری؛ نگهداشت وضعیت عملکردی؛ نبود اختلال روان‌شناختی، گزارش‌های عاطفه منفی نسبتا پایین و کیفیت ادراک شده زندگی در حوزه‌های مختلف.

این مفهوم‌پردازی‌ها از سازگاری با بیماری مزمن نشان می‌دهد که سازگاری چندوجهی و شامل جنبه‌های بین فردی و درونی و همچنین مولفه‌های شناختی، هیجانی، جسمانی و رفتاری است. مثلا هیجان‌های منفی (مثلا افسردگی و اضطراب) روی وضعیت عملکردی (مثلا کنترل قند خون) در افراد دیابتی اثر می‌گذارد. و محدودیت فعالیت‌های روزانه تبیین کننده پراکنش معناداری در علایم افسردگی بیماران مبتلا به سرطان سینه  و بیماران مبتلا به آرتروز دارد. دیگر یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهند که هیجان‌های منفی می‌توانند خطرهای بهداشتی گوناگونی را که شامل شرایط مزمنی نظیر بیماری قلبی عروقی، پوکی استخوان و سرطان را تشدید کنند.

 

2. هم عوامل مثبت و هم عوامل منفی در سازگاری دخیل هستند.

علی رغم اینکه به صورت تاریخی تمرکز پژوهشگران به صورت عمده روی فرایندهای روان‌شناختی منفی در مورد سازگاری با بیماری مزمن وجود دارد اما این مشاهده بالینی نیز از نظرها دور نمانده است که بسیاری از بیماران حتی در مواجهه با شرایط فاجعه‌بار کاردانی بالایی از خود نشان می‌دهند.

دلایل خوبی برای ارزیابی شاخص‌های مثبت سازگاری وجود دارد. اول اینکه سازگاری مثبت نسبت به آسیب‌شناسی روانی به طور صحیح‌تری تجربه بسیاری از افراد مبتلا به بیماری مزمن را نشان می‌دهد. مطالعاتی که در مورد نجات‌یافتگان طولانی مدت سرطان نشان‌دهنده این است که بیشترین میزان ناراحتی و پریشانی در سال اول بعد از تشخیص رخ داده است و مطابق با فاز درمان اولیه است. با سازگارشدن بیمار با شرایظش میزان ناراحتی او دوباره به سطح قبل از بیماری می‌رسد. دوم اینکه سازگاری مثبت به سادگی به معنای فقدان اسیب روانی نیست. یک بیماری که در بعضی قلمروهای زندگی پریشانی به بار می‌آورد مانع لذت بردن از زندگی نمی‌شود. مثلا مشاهدات پژوهشی نشان می‌دهد که روحیه مثبت و علایم افسردگی همزمان در مراقبین HIVمثبت و HIV منفی بیماران مبتلا به ایدز مشاهده شده است.

سوم این که شاخص‌های مثبت و منفی سازگاری تعیین‌کننده‌های متفاوتی دارند. راهبردهای مقابله‌ای متفاوت با شاخص‌های مثبت و منفی سازگاری ارتباط دارند. یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که حضور عاطفه مثبت اندازه ارتباط بین درد و عاطفه منفی را در بیماران مبتلا به آرتروز و فیبرومیالژیا را کاهش می‌دهد.

چهارم اینکه باور به این فرضیه اجتماعی که بیماری مزمن افسردگی بالینی و رنج مداوم را تضمین می‌کند ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد. این کلیشه اجتماعی منفی ترس یا نا‌ امیدی مفرط را رد آن‌هایی که تازه با بیماری جدی روبه رو ‌شده‌اند ایجاد می‌کند و ممکن است افراد را از جستجوی درمان های پزشکی زندگی‌بخش دلسرد کند.

پنجم و در نهایت اینکه فهم پویایی‌های محیطی، بین فردی و درون روانی افرادی که در مقابل بیماری مزمن مقاوم می‌مانند یا به خوبی با آن سازگار می‌شوند احتمالا توانایی ما برای تعیین عوامل محافظت کننده را افزایش می‌دهد.

در ادبیات پژوهشی سازگاری با بیماری مزمن توجه فزاینده‌ای به جنبه‌های مثبت سازگاری می‌شود. دو حوزه‌ای که  بیشترین توجه را دریافت کرده‌اند رشد پس از سانحه و احیا پذیری است. هر دو رویکرد این فرضیه را به چالش می‌کشند که سازگاری خوب به معنای برگشت به خط پایه یا سطح سلامت روانی-یا عملکردجسمانی قبل از بیماری است. در واقع افراد می‌توانند پس از بیماری به خودآگاهی بیشتر، تسلط و لذت بیشتر از زندگی برسند.

 شماری از مطالعات نشان داده‌اند افرادی که با بیماری مزمن مواجه می‌شوند نه تنها سطوح بالایی از عاطفه منفی را دارند بلکه رشد فردی ناشی از تجربه بیماری را گزارش می‌کنند. مثلا زنانی رشد پس از سانحه همراه با تجربه سرطان سینه را گزارش داده‌اند که شامل مخصوصا قدرانی از زندگی، ارتباط با دیگران و تغییر معنوی است که میزان و کیفیت آن بیشتر از زنان همتای سالم در همان محدوده سنی و تحصیلی آن‌ها است.

البته توجه نامتعادل به سازگاری مثبت جنبه تاریکی هم دارد. سازه اجتماعی بیمار قدرتمند بدون شکست جای کمی برای روزهای بد در تجربه بیماری مزمن می‌گذارد. بدتر اینکه ممکن است نمایش چهره مثبت آنقدری تجویز بشود که فرد دچار این خطا بشود که هر ناراحتی یا تفکر منفی منجر به بیماری جسمانی می‌شود؛ چنین وضعیت راه برای استبداد تفکر مثبت باز می‌کند.

 

3. سازگاری ایستا نیست بلکه نشان دهنده فرایندی است که در طول زمان آشکار می‌شود.

نکته مهم دیگر پویایی فرایند سازگاری با بیماری است. هرچند روانشناسان گرایش دارند به نوعی صحبت کنند که انگار سازگاری یک نتیجه ایستا است (زنانی که به خوبی سازگار شده‌اند .... یا عواملی که منجر به سازگاری خوب/بد می‌شود) اما با نگاهی دقیق‌تر می‌توان دریافت که سازگاری با بیکاری مزمن یک فرایند پویا است. همچنان که خواسته‌های درمانی، تهدیدهای زندگی، ناتوانی و پیش‌آگهی در طول زمان تغییر می‌کنند تکالیف سازگاری با بیماری هم تغییر می‌کنند. در نتیجه فرایند سازگاری با بیماری ادامه‌دار است اما ثابت نیست. هرچند نظریه‌های سازگاری با بیماری یا سوانح آسیب‌زا ارائه شد‌ه‌اند اما شواهد کمی برای حمایت از چنان مدل‌های مرحله‌‌محوری وجود دارد.  به لطف تغییر عوامل بافتاری، سازگاری نه خطی است نه آهسته و پیوسته. درمان‌های پزشکی برای یک بیماری مزمن ممکن است منجر به تشدید یک بیماری مزمن دیگر یا به ابتلا به آن می‌شود و تغییر در بافتار شرایط زندگی فرد نظیر ازدواج/طلاق یا تغییر شغل تکالیف سازگاری با بیماری مزمن را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

 

4. سازگاری را نمی‌توان بی توجه به بافتار فرد به طور مناسب توصیف کرد.

سازگاری با بیماری مزمن را تنها می‌توان با توجه به بافتار زندگی محل وقوع بیماری فهمید. تکالیف سازگارانه در بیماری‌های مختلف فرق می‌کند. ویژگی‌های اجتماعی جمعیت شناختی نظیر جنسیت، سن و طبقه اجتماعی سبک‌های قابل قبول مقابلع و بیماری را ارائه کرده و در عین حال اطراف منابع مقابله حصار می‌کشد. مثلا در نمونه چند قومیتی زنانی که برای مراحل اولیه سرطان سینه تحت درمان قرار داشتند قوی‌ترین دغدغه زنان شامل وقوع دوباره سرطان، درد، مرگ، آسیب احتمالی ناشی از درمان کمکی و مسائل مالی بود. با این حال دغدغه‌ها به عنوان تابعی از ویژگی‌های بیمار متفاوت بود مثلا زنان جوان دغدغه‌های جنسی و مرتبط با شریک عاطفی بیشتری در قیاس با زنان سالمندتر داشتند و زنان اسپانیایی در همه زمینه‌ها دغدغه‌های بیشتری نسبت به زنان آفریقایی آمریکایی یا غیر اسپانیایی سفیدپوست داشتند .

 

  1. عدم تجانس در سازگاری یک قاعده است تا استثنا

پژوهش‌ها روشن ساخته‌اند که تفاوت قابل ملاحظه‌ای در سازگاری افراد با بیماری مزمن وجود دارد که اغلب سازگاری مثبت با بیماری را گزارش می‌دهند و اقلیتی گزارش میدهند که تجربه بیماری مزمن ناراحتی زیاد یا تخریب زندگی را برایشان در پی داشته است.

پژوهش‌هایی که سطوح بالینی بدکارکردی روان‌شناختی را در میان گروه‌های بیماران مبتلا به بیماری مزممن سنجیده‌اند نشان داده‌اند که اقلیتی از این گروهها چنان اختلالاتی را نشان می‌دهند هرچند نرخ شیوه تنوع گستردهای در مطالعات از خود نشان می‌دهند. مثلا مرور پژوهش‌هایی که با ابزار معتبر ارزیابی روان‌شناختی در مورد سرطان انجام شده نشان می‌دهد که0‌% تا 46% بیماران تشخیص اختلال افسردگی و 0.9% تا 49% بیماران تشخیص اختلال اضطرابی را دریافت می‌کنند. در یک فراتحلیل مربوط به بررسی اختلالات روانی در میان بیماران مبتلا به دیابت نوع یک یا دو نیز ارزیابی‌ها نشان داد که میزان شیوع اختلالات 0 تا 60.7 درصد است. نرخ شیوه هم وابسته به شماری از عوامل بود مثلا افسردگی در میان زنان شایع‌تر از مردان بود.

منبع:

Friedman, H. S., & Silver, R. C. (Eds.). (2007). Foundations of health psychology. Oxford University Press.

 

حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتاب‌شناسی زیر بلامانع است:

استانتون، آنت؛ رونسون، تریسی. (1394). سازگاری با بیماری‌های مزمن: پنج اصل مهم که قبل از پژوهش و مداخله باید آن‌ها را در یاد داشت. علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز؟؟ سال؟؟ از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی HTTP://WWW.MRMZ.IR

 

 

 

 

مطلب قبلی اهمیت معنا در سلامتی
مطلب بعدی عشق: یک رفتار ارزشمند!
چاپ
9988 به این مطلب امتیاز دهید:
2/5

لطفا برای ارسال نظر وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید

x
پیوستن به دریافت کنندگان پیامک های مرکز

  

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های تخصصی 

جهت دریافت اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی

 

 

 

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های ویژه عموم

جهت دریافت اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی