متخصصان آموزش دهنده به عموم

مدیر سایت
0 18490

شقایق جلالی

کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی

RSS
متخصصان آموزش دهنده به عموم
تله شادمانی (قسمت سوم)
Anonym
/ دسته بندی ها: مطالعه برای عموم

تله شادمانی (قسمت سوم)


راس هریس
مترجم: علی فیضی

ما به دلیل باور کردن چهار باور نادرست تله شادمانی را می‌سازیم و در آن گیر می‌افتیم:

اولین باور نادرست: آدم‌ها به‌طور طبیعی باید شاد باشند
ما معمولاً فکر می‌کنیم آدم‌ها به‌طور طبیعی باید شاد باشند اما آمارها چیزی کاملاً برخلاف این فکر را نشان می‌دهد. یک نفر از هر ده بزرگ‌سال اقدام به خودکشی می‌کند و یک نفر از هر پنج نفر مبتلابه افسردگی است؛ به‌علاوه احتمال اینکه شما در هر مرحله‌ای از زندگی خود به یک بیماری روان‌پزشکی مبتلا بشوید سی درصد است!
وقتی همه ناراحتی‌هایی را که تحت عنوان اختلال روان‌پزشکی طبقه‌بندی نمی‌شوند مثل –تنهایی، استرس شغلی، بحران میان‌سالی، مشکلات خانوادگی، انزوای اجتماعی، مورد زورگویی قرار گرفتن، عزت‌نفس پایین، خشم زیاد و کمبود معنای زندگی را در نظر بگیریم آن‌وقت برایتان بیشتر روشن پیدا می‌شود که درواقع شادمانی چقدر نادر و کم‌پیداست. متأسفانه خیلی از افراد با این فکر زندگی ‌می‌کنند که هرکسی به‌جز آن‌ها شاد است. معلوم است که چنین فکری باعث ایجاد ناراحتی و اضطراب بیشتری می‌شود.

فکر نادرست دو: اگر شاد و آرام نیستید عیب و ایرادی دارید.
با پیروی از باور نادرست اول جامعه نتیجه می‌گیرد که رنج و ناراحتی ذهنی نابهنجار و غیرعادی است و به‌عنوان ضعف یا بیماری در نظر گرفته می‌شود. درنتیجه وقتی ناخواسته افکار یا احساسات دردناکی را تجربه می‌کنیم اغلب خودمان را به خاطر ضعیف یا احمق بودن سرزنش می‌کنیم. متخصصان سلامت روان هم این فرایند را با زدن برچسب‌هایی مثل «شما افسرده یا دچار اختلال اضطرابی هستید» تقویت می‌کنند.
اما به‌تازگی در دنیای علم روانشناسی این نکته معلوم شده که یک ذهن سالم به‌طور طبیعی رنج و درد روان‌شناختی تولید می‌کند. پس اگر احساس ناراحتی یا حتی افسردگی و اضطراب و استرس می‌کنید شما عیب و ایرادی ندارید بلکه کار ذهن شما همین است و اصلاً تکامل پیداکرده تا این‌طور کار کند.

باور نادرست سوم: برای ایجاد یک زندگی بهتر ما باید از دست احساسات منفی خلاص بشویم.
این باور جالبی است و به‌ظاهر منطقی است. بالاخره چه کسی از احساسات ناخوشایند خوشش می‌آید؟ اما نکته این است: چیزهایی که ما در زندگی بیشترین ارزش را برای آن‌ها قائل هستیم با خودشان انواع و اقسام احساسات اعم از خوشایند و ناخوشایند را به وجود می‌آورند. مثلاً در یک رابطه طولانی‌مدت صمیمی، هرچند احساسات فوق‌العاده‌ای مثل عشق و لذت را تجربه می‌کنید، ناگزیر احساس ناامیدی و ناکامی را هم می‌کنید. هیچ‌کسی نمی‌تواند محبوب یا همسر کاملی باشد و دیر یا زود تضاد علایق خودش را نشان می‌دهد.
همین موضوع درباره هر پروژ‌ه‌ مهمی که شروع می‌کنیم صادق است. هرچند ما این پروژه‌ها را با شور و شوق شروع می‌کنیم، اما این کارها معمولاً منجر به استرس، ترس و اضطراب هم می‌شود. پس اگر باور نادرست سوم را باور کنید دچار دردسر بزرگی می‌شوید چون اگر آماده تجربه احساسات ناخوشایند نباشید ایجاد یک زندگی خوب تقریباً غیرممکن خواهد بود.

باور نادرست چهارم: باید بتوانید فکر و احساس خود را کاملا کنترل کنید.
در بسیاری از کتاب‌های خودیاری شمارا تشویق می‌کنند تا با خودتان این عبارت‌ها را تکرار کنید: هر چیزی که برایم اتفاق می‌افتد خوب است یا من همیشه توانا و قوی هستم. بعضی دیگر شمارا تشویق می‌کنند تا زندگی مطلوب خود را تصور کنید. موضوع مشترک همه این رویکردها این است: اگر با افکار و تصورات منفی خود چالش کرده و در مقابل سر خودتان را به‌طور مکرر با افکار و تصورات مثبت پر کنید، شادمانی را پیدا خواهید کرد. کاش زندگی به همین سادگی بود!
شرط می‌بندم که شما تا حالا مواقع زیادی تلاش کرده‌اید تا درباره چیزها و اتفاقات زندگی مثبت‌تر فکر کنید و بااین‌حال افکار منفی دوباره و دوباره برگشته‌اند. همان‌طور که قبلاً گفتم ذهن ما در صد هزار سال گذشته طوری تکامل پیداکرده که همین‌طور فکر کند و احتمالش ضعیف است که مقداری افکار مثبت بتواند آن را کلاً تغییر بدهد! منظورم این نیست که این تکنیک‌ها هیچ تأثیری ندارند آن‌ها می‌توانند باعث بشوند که شما موقتاً احساس خوبی داشته باشید اما نمی‌توانند در طولانی‌مدت باعث خلاصی شما از دست افکار منفی بشود چون کار ذهن تولید فکر اعم از مثبت و منفی است.
همین مسئله درباره احساسات منفی مثل خشم، ترس، غصه، ناامنی و احساس گناه هم صادق است. راه‌حل‌های زیادی برای خلاصی از دست این احساسات وجود دارد اما شما بی‌شک متوجه شده‌اید که حتی اگر این احساسات برای مدتی از بین بروند بعد از مدتی برمی‌گردند. اگر شما هم مثل دیگر انسان‌های روی زمین باشید تابه‌حال وقت زیادی را صرف داشتن احساس خوب و خلاصی از دست احساسات منفی کرده‌اید اما این را لابد متوجه شده‌اید که وقتی زیاد ناراحت نیستید این کار تا حدودی ممکن است اما هرچقدر ناراحتی شما بیشتر بشود توانایی کنترل این احساسات سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود. متأسفانه باور نادرست چهارم آن‌قدری پرنفوذ است که وقتی تلاش‌هایمان برای کنترل احساسات و افکارمان شکست می‌خورد فکر می‌کنیم که اشکال از ما است.
این چهار باور نادرست تله شادمانی را می‌سازند. آن‌ها باعث می‌شوند ما جنگی را شروع کنیم که نمی‌توانیم در آن پیروز بشویم این جنگ، جنگی علیه طبیعت بشری ما است. با این مبارزه است که ما در تله شادمانی گیر می‌افتیم.

 


حقوق معنوی محفوظ و ذکر منبع با کتاب‌شناسی زیر بلامانع است:
هریس، راس. (1394). تله شادمانی (قسمت سوم). علی فیضی (مترجم). برگرفته در روز؟؟ سال؟؟ از سایت مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره زندگی HTTP://WWW.MRMZ.IR
مطلب قبلی کاهش وزن با یک روان‌درمانی مؤثر به نام ACT
مطلب بعدی تله شادمانی (قسمت چهارم)
چاپ
5216 به این مطلب امتیاز دهید:
2/0

لطفا برای ارسال نظر وارد سایت شوید یا ثبت نام نمایید

x
پیوستن به دریافت کنندگان پیامک های مرکز

  

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های تخصصی 

جهت دریافت اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار و کارگاه های مرکز مشاوره زندگی

 

 

 

قابل توجه علاقمندان دریافت اخبار کارگاه های ویژه عموم

جهت دریافت اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی به آدرس زیر مراجعه نمایید.

لینک سامانه پیامکی اخبار کلاس های مرکز مشاوره زندگی